کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضخیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضخیم
/zaxim/
معنی
ستبر؛ کلُفت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تناور، خشن، درشت، دفزک، زبر، ستبر، قطور، کلفت، گند ≠ باریک، لطیف
برابر فارسی
ستبر، کلفت
دیکشنری
thick
-
جستوجوی دقیق
-
ضخیم
واژگان مترادف و متضاد
تناور، خشن، درشت، دفزک، زبر، ستبر، قطور، کلفت، گند ≠ باریک، لطیف
-
ضخیم
فرهنگ واژههای سره
ستبر، کلفت
-
ضخیم
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] (ص .) تناور، ستبر، کلفت .
-
ضخیم
لغتنامه دهخدا
ضخیم . [ ض َ ] (ع ص ) ضَخم . ضخمة. تناور. ستبر. بزرگ جثه . هنگفت . ج ، ضِخام .
-
ضخیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: ضخم] zaxim ستبر؛ کلُفت.
-
ضخیم
دیکشنری فارسی به عربی
مجموع اجمالي
-
واژههای مشابه
-
ضخیم دوزی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص .) دوختن لباس های کلفت .
-
ضخیم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثخن , جسم
-
دارای لبه ضخیم
دیکشنری فارسی به عربی
صريح
-
جستوجو در متن
-
blister blight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضخیم شدن ضخیم
-
thick-footed morel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورچه ضخیم و ضخیم
-
thickly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضخیم، نسبتا ضخیم، نسبتا انبوه
-
لوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] luk ضخیم.