کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضخام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضخام
/zoxām/
معنی
۱. کلان؛ بزرگ؛ ستبر.
۲. فربه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضخام
فرهنگ فارسی معین
(ضُ) [ ع . ] (ص .) فربه ، بزرگ جثه .
-
ضخام
لغتنامه دهخدا
ضخام . [ ض ِ ] (ع ص ) ج ِ ضَخم . (منتهی الارب ).
-
ضخام
لغتنامه دهخدا
ضخام . [ ض ُ ] (ع ص ) کلان و فربه هرچه باشد. (منتهی الارب ). بزرگ . (مهذب الاسماء). بزرگ جثه . زَفت . قوی . بزرگ از هرچیزی . (منتخب اللغات ) .
-
ضخام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zoxām ۱. کلان؛ بزرگ؛ ستبر.۲. فربه.
-
جستوجو در متن
-
ضخم
فرهنگ فارسی معین
(ضَ خَ) [ ع . ] (ص .) کلفت ، ستبر. ج . ضِخام .
-
ضخیم
لغتنامه دهخدا
ضخیم . [ ض َ ] (ع ص ) ضَخم . ضخمة. تناور. ستبر. بزرگ جثه . هنگفت . ج ، ضِخام .
-
اضخم
لغتنامه دهخدا
اضخم . [ اَ خ َ / اَ خ َم م ] (ع ص ) سطبر بزرگ تن از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضُخام . (اقرب الموارد). و ضخام بمعنی بزرگ از هر چیزی یا بزرگ جسم پرگوشت است . (از اقرب الموارد). رجوع به ضخام شود. || (ن تف ) اسم تفضیل است ، گوی...
-
هراکلة
لغتنامه دهخدا
هراکلة. [ هََ ک ِ ل َ ] (ع اِ) ماهی سطبر تناور. (منتهی الارب ). ضخام السمک . (اقرب الموارد). || سگ ماهی . (منتهی الارب ). کلاب الماء. (اقرب الموارد). || شتر آبی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ستور دریایی کلان سرین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)...
-
ضخم
لغتنامه دهخدا
ضخم . [ ض َ / ض َ خ َ ] (ع ص ) هنگفت . ستبر. تناور. (مجمل اللغة) (دهار). سطبر و کلان ازهر چیزی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). بزرگ هیکل پرگوشت . (منتهی الارب ). دفزک بزرگ . (مهذب الاسماء). کلفت . زفت . ضخمة. ضخیم . ج ، ضخام : گنگ امردی بود ضَخم و ...