کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضحا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضحا
/zohā/
معنی
وقتی که روز نزدیک به نصف شدن میرسد؛ وقت قبل از ظهر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضحا
فرهنگ نامها
(تلفظ: zohā) (عربی ، ضحی) (در قدیم) زمانی پس از برآمدن آفتاب ، چاشتگاه ؛ آفتاب ، خورشید ؛ سورهی نود و سوم قرآن کریم دارای یازده آیه.
-
ضحا
لغتنامه دهخدا
ضحا. [ ض ُ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . زمخشری گوید: ضُحَی ّبصیغه ٔ تصغیر است و معلوم نیست که ضحا و ضحّی دو موضعاند یا یکی از دو کلمه غلط است . (معجم البلدان ).
-
ضحا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضحیٰ] [قدیمی] zohā وقتی که روز نزدیک به نصف شدن میرسد؛ وقت قبل از ظهر.
-
جستوجو در متن
-
ضحو
لغتنامه دهخدا
ضحو. [ ض َح ْوْ ] (ع مص ) ضُحوّ. ضُحی ّ. بیرون آمدن در آفتاب . و منه الحدیث : رای محرماً قد استظل فقال اضح ؛ یعنی بیرون شو در آفتاب . || آشکار گردیدن راه . || مردن : ضحا ظل فلان ؛ بمرد. || نماز چاشت کردن : ضحا الضحی ؛ نماز چاشت بکرد. || رسیدن آفتاب ک...
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ ] (اِخ ) علی بن منصور. یاقوت در معجم الادبا آرد: علی بن منصوربن عبیداﷲ الخطیبی المعروف بالأجل اللغوی مکنی به ابوعلی . اصل وی از اصفهان و مولد و منشاء او بغداد است . او عالم فاضل لغوی و فقیه و کاتب و به نظامیه مقیم بود و نزد ابن العصار و ابوا...