کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضجم
لغتنامه دهخدا
ضجم .[ ض َ ج َ ] (ع اِمص ) کژی . کجی در دهان و لب و زنخ و گردن . (منتهی الارب ). کجی در دهان و گردن و ذقن و جز آن . (منتخب اللغات ). میل کردن بینی به یکی از دو جانب روی . || کژی یکی از دو دوش . || کژی چاه . || کژی جراحت . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
زجم
لغتنامه دهخدا
زجم . [ زَ ] (ع مص ) شنیدن سخن خفی و نرم . و فعل آن از باب نصر آید. (از منتهی الارب ). شنیدن چیزی است از سخن پنهان . (از اقرب الموارد). || گفتن سخن ، گویند: سکت فما زجم بحرف ؛ یعنی خاموش شد و نگفت سخنی . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به ز...
-
زجم
لغتنامه دهخدا
زجم . [ زُج ْ ج َ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط). پرنده ای است . (شرح قاموس ). زجم مقلوب زمج است . (از تاج العروس ). رجوع به زمج شود.
-
جستوجو در متن
-
اسبن
لغتنامه دهخدا
اسبن . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) بزرگترین واحه در صحرای افریقا پس از «فزان » واقع بین 16 و 20 درجه ٔ عرض شمالی و 5 و 10 درجه ٔ طول شرقی تا جنوب جنوب شرقی واحه ٔ «توات » حدّ شمالی آن بلاد طوارق یا تواریک و حدّ جنوبی بلاد سودان است . مساحت در حدود 400 هزار گز ...