کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضایع شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضایع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ماء آسن
-
واژههای مشابه
-
ضایع شده
فرهنگ واژههای سره
از میان رفته
-
ضایع کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - خراب کردن ، فاسد کردن . 2 - (عا.) کنف کردن ، بور کردن .
-
ضایع گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اهمال کردن .
-
ضایع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اساءة , الغاء , غنائم , قتل , ماء آسن
-
واژههای همآوا
-
ذایع شدن
لغتنامه دهخدا
ذایع شدن . [ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فاشی شدن . فُشُوّ. منتشر شدن .
-
جستوجو در متن
-
نتر
لغتنامه دهخدا
نتر. [ ن َ ت َ ] (ع مص ) تباه شدن و ضایع گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فاسد و ضایع شدن . تباه شدن . ضایع شدن . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). تباه شدن و ضایع شدن کار. (فرهنگ خطی ).
-
لهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) lehidan ۱. له شدن؛ کوبیده شدن.۲. ضایع شدن میوه.
-
rots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخها، فاسد شدن، ضایع شدن، پوسیدن، فاسد کردن
-
rot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسیدگی، فاسد شدن، ضایع شدن، پوسیدن، فاسد کردن
-
decaying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو ریختن، فاسد شدن، خراب شدن، محو شدن، تباه شدن، پوسیدن، ضایع کردن، تنزل کردن، منحط شدن
-
هدر
فرهنگ فارسی معین
(هَ دَ) [ ع . ] (مص ل .) باطل شدن ، ضایع شدن .