کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضالع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضالع
لغتنامه دهخدا
ضالع. [ ل ِ ] (ع ص ) ستمکار. جورکننده . || کژ که نه از خلقت باشد. (منتهی الارب ). میل کننده . (منتخب اللغات ). || شتر هفت ساله .
-
واژههای همآوا
-
ظالع
لغتنامه دهخدا
ظالع. [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ظلع. ستور خمیده و لنگ . || مرد مائل از حق و جز آن . || مرد گنهکار و تهمت زده . مذکر و مؤنث در وی یکسان است . || سگ لنگ . || سگی که در شب خواب نکند. || سگ ماده ٔ آزمند نر که سگان درپی او افتاده و نگذارند که خواب کند....
-
ضَالّاً
فرهنگ واژگان قرآن
گمراه
-
جستوجو در متن
-
ضوالع
لغتنامه دهخدا
ضوالع. [ ض َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضالع. رجوع به ضالع شود.
-
ضلع
لغتنامه دهخدا
ضلع. [ ض َ ل ِ ] (ع ص ) کَژِ خِلْقی (فان لم یکن خلقةً فهو ضالع). (منتهی الارب ).
-
ابوالاسود دئلی
لغتنامه دهخدا
ابوالاسود دئلی . [ اَ بُل ْ اَ وَ دِ دُ ءَ ] (اِخ ) ظالم بن عمروبن سفیان بن جندل و بعضی گفته اند سلیمان بن عمرو و به گفته ٔ برخی سلیمان بن عامر و جمعی دیگر نام او را عمربن حلس بن نفاثةبن عدی بن دئل بن بکربن عبد مناف بن کنانة المکنی باَبی الاسود الدئل...