کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضافی
معنی
[ ع . ] (اِفا. ص .) کامل ، تمام .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضافی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا. ص .) کامل ، تمام .
-
ضافی
لغتنامه دهخدا
ضافی . (ع ص ) تمام . و یقال : ضافی الفضل علی قومه . (مهذب الاسماء). فراخ عیش و تمام نعمت . || ثوب ٌ ضاف ؛ جامه ٔ کامل و تمام . (منتهی الارب ). || رجل ٌ ضافی الرأس ؛ مرد بسیارموی . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
زافی
لغتنامه دهخدا
زافی . (ع ص ) تندرو و سبک . الخفیف السریع. (ذیل اقرب الموارد) : کالحِداًِ الزافی امام الرعد. (تاج العروس ).
-
ضعفی
لغتنامه دهخدا
ضعفی . [ ض َ فا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضعیف . (منتهی الارب ). رجوع به ضعیف شود.
-
جستوجو در متن
-
ضاف
لغتنامه دهخدا
ضاف . [ فِن ْ ] (ع ص ) ثوب ٌ ضاف ؛ جامه ٔ کامل و تمام . (منتهی الارب ). ضافی . رجوع به ضافی شود.
-
ضافیة
لغتنامه دهخدا
ضافیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث ضافی . || زن تمام . (مهذب الاسماء) : نعمت حق سبحانه و بحمده ، در بازمانده ٔ امیر ماضی سایغ و ضافیةاللباس است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 460).