کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضاحية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضاحية
معنی
حومه شهر , برون شهر
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضاحية
دیکشنری عربی به فارسی
حومه شهر , برون شهر
-
واژههای مشابه
-
ضاحیة
لغتنامه دهخدا
ضاحیة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ضاحی . کرانه ٔ چیز: ضاحیة کل شی ٔ؛ کرانه ٔ ظاهر هر چیزی . (منتهی الارب ). ج ، ضواحی . || آشکار. یقال : فَعلَه ضاحیة؛ ای علانیة. (منتهی الارب ). || ضاحیةالمال ؛ اشتری که بوقت چاشت آب خورد. (منتهی الارب ). || ضاحیة البص...
-
في ضاحية مدينة
دیکشنری عربی به فارسی
اهل حومه شهر , برون شهري
-
جستوجو در متن
-
برون شهر
دیکشنری فارسی به عربی
ضاحية
-
حومه شهر
دیکشنری فارسی به عربی
تنورة , ريف , ضاحية
-
اهل حومه شهر
دیکشنری فارسی به عربی
في ضاحية مدينة
-
برون شهری
دیکشنری فارسی به عربی
في ضاحية مدينة
-
ضواحی
لغتنامه دهخدا
ضواحی . [ ض َ ] (ع اِ) ج ِ ضاحیة. (منتهی الارب ). ضواحیک ؛ آنچه از تو پیدا باشد در آفتاب مانند دوش و شانه . (منتهی الارب ).- ضواحی الحوض ؛ کرانهای آن . (منتهی الارب ).- ضواحی الرّوم ؛ شهرهای ظاهر روم . (منتهی الارب ).|| آسمانها.(منتهی الارب ).
-
باطنة
لغتنامه دهخدا
باطنة. [ طِ ن َ ] (ع اِ) تأنیث باطن . اندرون . سریرة. (اقرب الموارد). (المنجد). رجوع به باطن شود.- اوجاع باطنة ؛ دردهای درونی . (یادداشت مؤلف ).- باطنةالبلد ؛ اندرون شهر. باطن البلد. مجموعه ٔ خانه ها و بازارهای داخلی شهر [ در برابر ضاحیة ] . (تاج ا...
-
آسمان
لغتنامه دهخدا
آسمان . [ س ْ / س ِ ] (اِ) چرخ . سماء. سما. فلک . اثیر. ام النجوم . سپهر. گنبد. گردون . گرزمان . خضراء. خضرا. میناء. عجوز. جرباء. رقیع. ضاحیه . جربةالنجوم . و آن بعقیده ٔ قدماء هفت باشد. مقابل زمین : اخترانند آسمانْشان جایگاه هفت تابنده دوان در دو و ...