کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضئیلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضئیلة
لغتنامه دهخدا
ضئیلة. [ ض َ ل َ ] (ع اِ) ملاز. کام . (منتهی الارب ). || مار باریک . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). تیر مار. مار باریک اندام .
-
جستوجو در متن
-
تلمیح
لغتنامه دهخدا
تلمیح . [ ت َ ] (ع مص ) نمودن و آشکار کردن . (ناظم الاطباء). نگاه سبک کردن بسوی چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اشاره کردن به چیزی . (از اقرب الموارد). || نگاه و نظر. || خیال و تصور. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح علم بدیع) اشارت کردن در کلام به قصه یا...