کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیمره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیمره
لغتنامه دهخدا
صیمره . [ ص َ م َ رَ ] (اِخ ) ناحیتی است به بصره بر دهانه ٔ نهر معقل و در آن چند قریه است . (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
صیمرة
لغتنامه دهخدا
صیمرة. [ ص َ م َ رَ ] (اِخ ) شهری است بین بلاد جبل و خوزستان و آن شهری است به مهرجان . (معجم البلدان ). حمداﷲ مستوفی این شهر را از توابع لر کوچک شمرده و نویسد: صیمره شهری نیک بوده است و اکنون خراب است و در همه کوهستان غیر از آنجا خرما نمیباشد. (نزهةا...
-
واژههای همآوا
-
سیمره
واژهنامه آزاد
سِیمَرِه (ماداکتو)؛ شهری باستانی در ضلع غربی و جنوب غربی دره شهر. در واقع سیمره نام قسمت قدیمی تر دره شهر است. ماداکتو نیز نام پیشین سیمره بوده است. قدمت این شهر به اواخر دورهٔ ساسانی و قرون اولیهٔ اسلامی می رسد و مرکز ایالت مهرجانقذق یا مهرجانکدک و ...
-
جستوجو در متن
-
صیمری
لغتنامه دهخدا
صیمری . [ ص َ م َ ](ص نسبی ) نسبت است به صیمرة. رجوع بدان کلمه شود.
-
طرحان
لغتنامه دهخدا
طرحان . [ طَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک ضَیْمَرَة. (منتهی الارب ). محلی است در ارض جبل و بین آن و صیمره پلی بس شگفت آور و دو برابر پل حُلوان است . (معجم البلدان ). موضعی نزدیک صیمره به نواحی بصره ، نام محلی در 80000متری خرم آباد.
-
کبر
لغتنامه دهخدا
کبر. [ ک َ ب َ ](اِخ ) کوهی بزرگ که به صیمره متصل می شود. (معجم البلدان ). || ناحیه ای است به خوزستان . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
مهرجان قذق
لغتنامه دهخدا
مهرجان قذق . [ م ِ رَ ق َ ذَ ] (اِخ ) اصل آن مهرگان گذگ است . صیمرة. مهرجان کذک . شهری به جبال . (دمشقی ). کوره ٔ وسیعه ای است و شهرها و قریه ها دارد در نزدیکی صیمره از نواحی جبال و در طرف راست مسافری که از حلوان عراق به همدان آید. (از معجم البلدان )...
-
کلتانیة
لغتنامه دهخدا
کلتانیة. [ ک َ نی ی َ ] (اِخ ) جایی است بین سوس و صیمره و یا در حدود آن دو. و شمربن ذی الجوشن شریک در قتل حسین بن علی (ع ) در اینجا کشته شد.(معجم البدان ).
-
مره
لغتنامه دهخدا
مره . [ م ِ رَ / م ِرْ رَ ] (پسوند) ظاهراً مزید مؤخر امکنه قرار گیرد: تیمرة. سیمرة. صیمرة. قیمرة. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
طرهان
لغتنامه دهخدا
طرهان . [ طَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش طرهان شهرستان خرم آباد. این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستان کوه دشت ، از باختر به رودخانه ٔ صیمره ، از شمال به بخش دلفان و رود صیمره ، از جنوب به دهستان رومشکان . موقع طبیعی کوهستانی ،...
-
کبیرکوهی
لغتنامه دهخدا
کبیرکوهی . [ ک َ ] (اِخ ) طایفه ای از کردان ساکن پشتکوه هستند. محل سکونت طوایف پشتکوه در جنوب کرمانشاه ، رودخانه ٔ صیمره ، دزفول ، بین النهرین است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67 و 68).
-
رودبار عرب
لغتنامه دهخدا
رودبار عرب . [ رِ ع َرَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول از شهرستان ایلام واقع در 44هزارگزی جنوب چرداول و در کنار راه رودخانه ٔ صیمره . منطقه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد. سکنه ٔ آن 350 تن است . آب آن از رودخانه ٔ صیمره تأمین ...