کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیقل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صیقل مس آفرینش
لغتنامه دهخدا
صیقل مس آفرینش . [ ص َ / ص ِ ق َ ل ِ م ِ س ِ ف َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است و صیقل مسیر آفرینش و صیقل مصر آفرینش هم بنظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ).
-
بازار صیقل کومه
لغتنامه دهخدا
بازار صیقل کومه . [ ص ِ ق ِ ک ُ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شفت بخش مرکزی شهرستان فومن که در 13 هزارگزی فومن و چهار هزارگزی خاور بازار شفت قرار دارد و دارای 20تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
بازار صیقل کومه
واژهنامه آزاد
در قدیم به دلیل شرایط استراتژیک محل عبور و مرور و استراحتگاه مسافران در کلبه هایی در آن منطقه بود و همچنین نعل های اسبان خود را صیقل مدادندو به مرور زمان دو کلمه صیقل کومه(کلبه) شکل گرفت.
-
جستوجو در متن
-
burnish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزاندن، صیقل، جلا، پرداخت، صیقل دادن، جلا دادن، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل کردن
-
burnishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزاندن، صیقل دادن، جلا دادن، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل کردن
-
burnished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوشانده، صیقل دادن، جلا دادن، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل کردن
-
burnishing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوشاندن، صیقل دادن، جلا دادن، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل کردن
-
polish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لهستانی، صیقل، پرداخت، جلا، واکس زنی، ارایش، صیقل دادن، جلا دادن، براق کردن، مالیدن، واکس زدن، پرداختن، سوهان زدن، پرداخت کردن، صیقل کردن
-
polishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوز، صیقل، پرداخت، جلا، واکس زنی، ارایش، صیقل دادن، جلا دادن، براق کردن، مالیدن، واکس زدن، پرداختن، سوهان زدن، پرداخت کردن، صیقل کردن
-
levigating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرت کردن، نرم کردن، ساییدن، صاف و صیقلی کردن، صیقل کردن
-
glazed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعاب، براق کردن، بینور و بیحالت شدن، لعابی کردن، لعاب دادن، صیقل کردن
-
glazing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعاب، براق کردن، بینور و بیحالت شدن، لعابی کردن، لعاب دادن، صیقل کردن
-
refinish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاک کردن، روکاری تازه کردن، صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
-
glossed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براق، صیقل دادن، تاویل کردن، برق انداختن، حاشیه نوشتن بر، تفسیر کردن، خوش نما کردن
-
ساب دادن
واژگان مترادف و متضاد
سابیدن، ساییدن، پرداخت کردن، صیقل دادن