کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیقلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
levigated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرخاشگری، نرم، صیقلی، ساییده
-
sleeken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sleeken، نرم کردن، صیقلی کردن، صاف کردن
-
slickenside
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Slickenside، سطح صیقلی صخره
-
sleeking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، صاف کردن، صیقلی کردن
-
urbanize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن
-
sleeks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان، صاف کردن، صیقلی کردن
-
glassing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه کردن، شیشه گرفتن، شیشه ای کردن، صیقلی کردن
-
urbanizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهرنشینی می کند، شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن
-
urbanized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهرنشینی، شهری کردن، مدنی کردن، صیقلی کردن، مودب کردن
-
glossy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براق، صیقلی، صاف، خوش نما، جلا دار
-
sleekest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
براق، صیقلی، صاف، شفاف، نرم، چرب و نرم
-
لماع
دیکشنری عربی به فارسی
جلا دار , براق , صيقلي , صاف , خوش نما
-
smoothen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاف کردن، صاف شدن، نرم شدن، صاف و صیقلی شدن، صافکاری کردن، رنده کردن
-
صیقل گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] seyqalgar ۱. = صیقلی۲. [مجاز] روشنکننده.
-
levigating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرت کردن، نرم کردن، ساییدن، صاف و صیقلی کردن، صیقل کردن