کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیصیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیصیة
لغتنامه دهخدا
صیصیة. [ ی َ ] (ع اِ) هر چیزی که حصار باشد مر چیز دیگر را. و در حکمت اشراق به تن ، جسم ، ضد روح ، مقابل نفس ، مقابل صنم ، مقابل نور اسپهبدی اطلاق شده است ، به این اعتبار که حصار و حصنی است برای روح انسانی و نور اسپهبدی . شیخ اشراق در آنجا که وجود روح...
-
جستوجو در متن
-
صَيَاصِيهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
قلعه ها (جمع صيصية است ، که به معناي قلعه بسيار محکمي است ، که با آن از حمله دشمن جلوگيري ميشود)
-
خارخروس
لغتنامه دهخدا
خارخروس . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) سیخک پای خروس . صیصه ، صیصیه ، شوکة الدیک . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (المنجد). رجوع به صیصه و صیصیه شود.
-
غیر
لغتنامه دهخدا
غیر. [ غ َ ] (ع مص ) دیه دادن . (از اقرب الموارد) . اسم مصدر آن غیرَة است . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || رشک بردن . (دهار). رشک خوردن مرد بر زن خود وبرعکس . (از منتهی الارب ). غیرت داشتن شوهر نسبت به زن خود و ناپسند شمردن قصد و نظر بد دیگری را در ز...