کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیرم
لغتنامه دهخدا
صیرم . [ ] (اِخ ) از بلاد ختن است . (نزهت القلوب ج 3 ص 258).
-
صیرم
لغتنامه دهخدا
صیرم . [ ص َ رَ ] (ع ص ) مرد محکم رأی و زیرک . (منتهی الارب ). || (اِ) اسم است در شبانروزی یک بار خوردن را. (منتهی الارب ). خوردن یک بار در شبانروزی . (مهذب الاسماء).
-
واژههای همآوا
-
سیرم
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِ.) تسمه .
-
سیرم
لغتنامه دهخدا
سیرم . [ رُ ] (ا) تسمه و دوالی باشد سفید که چشمه ٔ آن را کنده باشند بجهت آنکه نرم شود و از آن بند شمشیر کنند و بند کارد و خنجر و شکاربند پرندگان شکاری نیز سازند. (برهان ) (آنندراج ). دوال سفید که چشمه ٔ آن راکنده باشند تا نرم شود. (فرهنگ رشیدی ) : سی...
-
سیرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sirom دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند؛ تسمه: ◻︎ برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابنیمین: ۱۳۴).