کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صیت
/sit, seyt/
معنی
آوازه و نام نیک؛ ذکر خیر؛ شهرت نیکو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آوازه، اشتهار، شهرت، معروفیت، ناموس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیت
واژگان مترادف و متضاد
آوازه، اشتهار، شهرت، معروفیت، ناموس
-
صیت
لغتنامه دهخدا
صیت . (ع اِ) آوازه . (مهذب الاسماء). آوازه و ذکر خیر. (غیاث اللغات ). ذکر خیر. شهرت نیکو. ذکر. ذکره : به پیش صیت احسانت گه پیمودن عالم صبا را پای در سنگ آمده ست از تنگ میدانی . ابوعلی حسین مروزی .آدمی چون بداشت دست از صیت هرچه خواهی بکن که فاصنع شیت ...
-
صیت
لغتنامه دهخدا
صیت . [ ص َی ْ ی ِ ] (ع ص ) مرد سخت آواز. بلندآواز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
صیت
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) آوازه ، شهرت .
-
صیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sit, seyt آوازه و نام نیک؛ ذکر خیر؛ شهرت نیکو.
-
صیت
دیکشنری فارسی به عربی
صية
-
واژههای همآوا
-
سیت
لغتنامه دهخدا
سیت . (اِخ ) رجوع به سک و سکاها شود.
-
سیة
لغتنامه دهخدا
سیة. [ ی َه ْ ] (ع اِ) سر برگشته ٔ کمان . ج ، سیات . (ناظم الاطباء). خم گوشه ٔ کمان . ج ، سیات . (مهذب الاسماء).- سیةالقوس ؛ سرهای برگشته ٔ کمان .ج ، سیات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ثیة
لغتنامه دهخدا
ثیة. [ ی َ ] (ع اِ) آغل گوسفندان .
-
سیت
واژهنامه آزاد
از کلمه "سی تو" می آید به معنی "برای تو" __ تلفظ:seet یا sit
-
جستوجو در متن
-
renown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهرت، نام، صیت، اشتهار، اوازه
-
اسم
واژگان مترادف و متضاد
۱. عنوان، کنیه، لقب، نام ۲. آوازه، شهرت، صیت
-
اشتهار
واژگان مترادف و متضاد
آوازه، سرشناسی، شهرت، صیت، معروفیت، نامبرداری، ناموری