کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صیانت
/siyānat/
معنی
۱. حفظ کردن؛ نگهداشتن.
۲. [قدیمی] پرهیزکاری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حراست، حفظ، محافظت، نگهداری
برابر فارسی
نگهدار
فعل
بن گذشته: صیانت کرد
بن حال: صیانت کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیانت
واژگان مترادف و متضاد
حراست، حفظ، محافظت، نگهداری
-
صیانت
فرهنگ واژههای سره
نگهدار
-
صیانت
لغتنامه دهخدا
صیانت . [ ن َ ] (ع مص ) صیانة. نگه داشتن . نگهبانی . (غیاث اللغات ). صون . صیانة. حفظ. وقایة. نگاهداری . خویشتن بازداشتن : از صیانت هیچ با فاجر نیامیزی بهم هرکه با فاجر نشیند همچنان فاجر شود. منوچهری .... و صیانت نفس از حوادث آفات آن قدر که در امکان ...
-
صیانت
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . صیانة ] 1 - (مص م .) حفظ کردن . 2 - خویشتن نگاهداشتن . 3 - (اِمص .) نگه داری .
-
صیانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صیانة] siyānat ۱. حفظ کردن؛ نگهداشتن.۲. [قدیمی] پرهیزکاری.
-
واژههای مشابه
-
appropriability
صیانتپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] امکان حفاظت از یک نوآوری در برابر سودجویی
-
واژههای همآوا
-
صیانة
لغتنامه دهخدا
صیانة. [ ن َ ] (ع مص )نگه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). نگاه داشتن چیزی را. (منتهی الارب ). صیانت : ادام اﷲ تأییدهم و صیانة الجمیع. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 212). رجوع به صیانت شود. || برطرف سم ایستادن اسب از سودگی پای یا بی نعلی . (منته...
-
جستوجو در متن
-
وقایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وِقایة] [قدیمی] ve(a)qāyat نگهداری؛ حفظ و صیانت.
-
حراست کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاسداری کردن، محافظت کردن، صیانت کردن ۲. نگاه داشتن، حفظ کردن
-
self-preservation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاظت از خود، حفظ جان، صیانت نفس، بقاء خود
-
self-protection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محافظت از خود، دفاع از نفس، صیانت نفس، حفاظت از خود
-
حراست
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری، حفاظت، صیانت، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت