کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیالة
لغتنامه دهخدا
صیالة. [ ل َ ] (ع مص ) به یکدیگر حمله آوردن . || برجستن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
سیالة
لغتنامه دهخدا
سیالة. [ س َ ل َ ] (ع اِ) گیاهی است با خار سپید دراز که چون خار آنرا برکنند شیر مانندی بیرون آید، یا درخت سمردراز. ج ، سیال . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فهرست مخزن الادویه ). اسم هندی شقاقل است .
-
جستوجو در متن
-
مصاولة
لغتنامه دهخدا
مصاولة. [ م ُ وَ ل َ ] (ع مص ) صیال . صیالة. به یکدیگر حمله آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حمله کردن بر کسی . (ناظم الاطباء). || برجستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
ابوالمؤید
لغتنامه دهخدا
ابوالمؤید. [ اَ بُل ْ م ُ ءَی ْ ی َ ] (اِخ ) موفق بن احمدبن محمد مکّی خوارزمی . ملقب به اخطب ، خطیب . در نامه ٔ دانشوران آمده : اگرچه بعنوان خطیب خوارزمی و به کنیه ای که ابوالمؤید است هم اشتهار دارد و لکن به اخطب خوارزم پیش از آن دو عنوان و بیش از ...