کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیاغة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیاغة
لغتنامه دهخدا
صیاغة. [ غ َ ] (ع مص ) صیاغت . زرگری . زرگری کردن . زیور و آلات زر ساختن . تسبیک . || آفریدن . || آراستن . || ساختن چیزی بر هیأتی مخصوص . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
صياغة
دیکشنری عربی به فارسی
قاعده سازي , دستور سازي , تبديل به قاعده رمزي
-
صیاغه
واژهنامه آزاد
خاک تولید شده از ساختن طلا و نقره
-
صياغة تخريمية
دیکشنری عربی به فارسی
نه هاي تسبيح که امروزه بصورت سيم هاي ريز طلا ونقره و يا مسي در اطراف الا ت زرين وسيمين ساخته مي شود , مليله دوزي , مليله دوزي کردن
-
واژههای همآوا
-
صیاغت
لغتنامه دهخدا
صیاغت . [ غ َ ] (ع مص ) صیاغة. زرگری . زرگری کردن . رجوع به صیاغة شود.
-
سیاقت
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . سیاقة ] 1 - (مص م .) راندن (چهارپایان و غیره ). 2 - سخن راندن . 3 - حدیث گفتن .
-
صیاغت
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع .صیاغة ] (اِمص .) 1 - ریخته گری . 2 - زرگری .
-
سیاقت
لغتنامه دهخدا
سیاقت . [ ق َ ] (ع مص ) روان کردن . (غیاث ) (آنندراج ). روانی و عدم اغلاق . (ناظم الاطباء). || (اِ) ترتیب . روش . طرز. قاعده : اکنون تاریخ که در آن بودیم بر سیاقت خویش برانیم . (تاریخ بیهقی ). و در این موضع اثبات این ابیات اگرچه نه از طرز و مساق این ...
-
سیاقة
لغتنامه دهخدا
سیاقة. [ ق َ ] (ع مص ) رجوع به سیاقت شود.
-
سیاقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سیاقة] siyāqat ۱. طرز؛ روش.۲. (اسم مصدر) روش خواندن و بیان کردن حدیث.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] راندن چهارپایان؛ راندن.
-
صیاغت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صیاغَة] [قدیمی] siyāqat ۱. = زرگری۲. ریختهگری.
-
جستوجو در متن
-
قاعده سازی
دیکشنری فارسی به عربی
صياغة