کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صُماخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صُماخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← حفرۀ گوش میانی
-
واژههای مشابه
-
صماخ
واژگان مترادف و متضاد
پردهگوش، سوراخگوش
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ] (اِخ ) آبی است بر یک منزلی واسط آنرا که قصد مکه دارد. ابوعبداﷲ سکونی آرد: صماخ از آبها است که بین دو جبل طی و جبالی که بین آن و تیماء است قرار دارد. یاقوت گوید: ندانم آن صماخ همین است یا خطائی در روایت رخ داده . (معجم البلدان ).
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ص ِ ] (اِخ ) حفصی آرد: ازنواحی یمامة یا نجد است و آن کوهی است و به قرب آن دهی است که آنرا خلیف صماخ گویند. (معجم البلدان ).
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ص ِ] (ع اِ) سوراخ گوش . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). سوراخ باطنی گوش . || گوش . || آب کم . (منتهی الارب ). || سوراخ دیده . (بحر الجواهر) (از آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ص ُ ] (ع اِ) شاید که مشتق از دردی بود در صماخ و آن شکافتن گوش است چه این کلمه بر وزن ادواء (بیماریها)است ، چون : سُعال و زُکام و حُلاق . (معجم البلدان ).
-
صماخ
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) پردة گوش ، سوراخ گوش .
-
صماخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صِماخ] (زیستشناسی) [قدیمی] somāx داخل گوش؛ سوراخ گوش.
-
پردۀ صماخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پردۀ گوش
-
حفرۀ صُماخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← حفرۀ گوش میانی
-
tympanometry
صُماخسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] روشی که در آن عملکرد پردۀ گوش و گوش میانی ازلحاظ میزان عبور صدا یا مقاومت در برابر آن سنجیده میشود متـ . تبیرهسنجی
-
پرده صماخ
دیکشنری فارسی به عربی
طبلة الاذن
-
واژههای همآوا
-
صماخ
واژگان مترادف و متضاد
پردهگوش، سوراخگوش