کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صَوَامِعُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صَوَامِعُ
فرهنگ واژگان قرآن
صوامع جمع صومعه است ، و صومعه نام معبدهايي است که براي عبادت عابدان و زاهدان ، در بالاي کوهها و در بيابانهاي دوردست ساخته ميشد ، و معمولا عمارتي نوک تيز و مخروطي بود .
-
واژههای مشابه
-
صوامع
لغتنامه دهخدا
صوامع. [ ص َ م ِ ] (اِخ ) قبیله ای است از بطون هوارة از بربر. (صبح الاعشی ج 1 ص 364).
-
صوامع
لغتنامه دهخدا
صوامع. [ص َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ صَوْمَعَة. عبادتخانه های ترسایان . (غیاث اللغات ) : و لولا دفع اﷲ الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع. (قرآن 40/22). چون قندیل عقیقین از صوامع رهابین تابان . (سندبادنامه ص 120).خرقه پوشان صوامع را دوتائی چاک شدچون من اندر ...
-
صوامع
فرهنگ فارسی معین
(صَ مِ) [ ع . ] (اِ.) جِ صومعه ، دیرها.
-
صوامع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ صَومَعَة] [قدیمی] savāme' = صومعه
-
واژههای همآوا
-
صوامع
لغتنامه دهخدا
صوامع. [ ص َ م ِ ] (اِخ ) قبیله ای است از بطون هوارة از بربر. (صبح الاعشی ج 1 ص 364).
-
صوامع
لغتنامه دهخدا
صوامع. [ص َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ صَوْمَعَة. عبادتخانه های ترسایان . (غیاث اللغات ) : و لولا دفع اﷲ الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع. (قرآن 40/22). چون قندیل عقیقین از صوامع رهابین تابان . (سندبادنامه ص 120).خرقه پوشان صوامع را دوتائی چاک شدچون من اندر ...
-
صوامع
فرهنگ فارسی معین
(صَ مِ) [ ع . ] (اِ.) جِ صومعه ، دیرها.
-
صوامع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ صَومَعَة] [قدیمی] savāme' = صومعه
-
جستوجو در متن
-
بقاع
واژگان مترادف و متضاد
۱. امکنه متبرکه، بقعهها، بقع، زیارتگاهها، مزارها، مکانهای متبرک ۲. امکنه، محلها، جاها، مکانها ۳. تکیهها، خانقاهها، صوامع، صومعهها
-
تلال
لغتنامه دهخدا
تلال . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ تل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). توده ٔ خاک و توده ٔ ریگ و پشته . (آنندراج ) : در فصل ربیع کلاله ٔ لاله از قلال جبال و یفاع تلال او چون قندیل عقیقین از صوامع رهابین تابان . (سندبادنامه ص 120).
-
خرقه پوشان
لغتنامه دهخدا
خرقه پوشان . [ خ ِ ق َ / ق ِ ] (اِ مرکب ) درویشان . صوفیان . (از ناظم الاطباء) : گفت این طایفه ٔ خرقه پوشان امثال حیوانند. (گلستان ).خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک شدچون من اندرکوی وحدت لاف یکتایی زدم . سعدی (طیبات ).خدا را کم نشین با خرقه پوشان رخ ا...