کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صَلَوَاتِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صَلَوَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
دعاها- نمازها ( صلوة در اصل به معناي دعا است)
-
واژههای مشابه
-
صلوات
واژگان مترادف و متضاد
درودها، دعاها، نمازها
-
صلوات
فرهنگ واژههای سره
درود فرستادن
-
صلوات
لغتنامه دهخدا
صلوات . [ ص َ ل َ ] (اِخ ) مرکز دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15 هزارگزی باختر گرمی و در مسیر شوسه ٔ گرمی اردبیل واقع است .جلگه ، دشت ، گرمسیر. سکنه ٔ آن 309 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری ....
-
صلوات
لغتنامه دهخدا
صلوات . [ ص َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ صلا. (منتهی الارب ). رجوع به صلا شود. || ج ِ صلاة و صلوة. رجوع به صلاة شود. درود. تحیت . رحمت . || نام درود خاص بر پیغمبر (ص ) و آن جمله ٔ «اللهم صل علی محمد و آل محمد» است نزد شیعه مذهبان ، لیکن سنیان اغلب در این درود ...
-
صلوات
لغتنامه دهخدا
صلوات . [ ص َ ل َ ] (ع اِ) کنائس جهودان . اصل آن به عبرانی صَلوتا است . (منتهی الارب ) (المعرب جوالیقی ص 211). کنشت . کنیسه . رجوع به صلوة شود.
-
صلوات
فرهنگ فارسی معین
(صَ لَ) [ ع . ] (اِ.) جِ صلات (صلاة ) ؛ 1 - نمازها. 2 - دعاها. 3 - درودها. 4 - اللهم صلی علی محمد وآله محمد.
-
صلوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] salavāt ۱. [جمعِ صلاة و صلوة] = صَلات۲. درود خاص بر پیغمبر اسلام و خاندان او؛ ذکر «اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد».۳. [مجاز] درودها؛ تحیتها.
-
صلوات خمس
لغتنامه دهخدا
صلوات خمس . [ ص َل َ ت ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نمازهای پنجگانه ٔظهر، عصر، مغرب ، عشاء و بامداد. رجوع به صلاة شود.
-
صلوات فرستادن
لغتنامه دهخدا
صلوات فرستادن . [ ص َ ل َ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) درود فرستادن بر پیغمبر. اللهم صل علی محمد و آله گفتن . رجوع به صلوات شود.
-
صلوات آباد
لغتنامه دهخدا
صلوات آباد. [ ص َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار که در 19 هزارگزی شمال باختری شهر بیجار، کنار راه عمومی کاروانرو بیجار به تکاب واقع است . کوهستانی و سردسیر است و دارای 195 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ قزل اوزن و چشمه تأمین می شود....
-
صلوات آباد
لغتنامه دهخدا
صلوات آباد. [ ص َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، در 13 هزارگزی خاور سنندج ، کنار شوسه ٔ سنندج به همدان واقع است . کوهستانی ، سردسیر. دارای 2240 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و انواع میوه جات . شغل اهالی زراعت ...
-
صلوات اﷲ علیه
لغتنامه دهخدا
صلوات اﷲ علیه . [ ص َ ل َ تُل ْ لا هَِ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) درود خدا بر او بادا. درودی است که به پیمبر (ص ) فرستند و یا پس از نام پیمبر (ص ) نویسند هنگام کتابت و شیعیان پس ِ نام امامان گویند و نویسند.
-
صلوات و تکبیر
فرهنگ گنجواژه
همخوانی در مراسم مذهبی.