کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صَدَّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشت - مانع شد
-
واژههای مشابه
-
صد
فرهنگ واژههای سره
سد
-
صد
لغتنامه دهخدا
صد. [ ص َ ] (عدد، اِ) عدد معروف لفظ فارسی است ، در اصل به سین مهمله بوده است ، قدما بجهت رفع اشتباه بکلمه ٔ دیگر که سد باشد بمعنی حائل و مانع، اسم عدد را به صاد نوشتند. (غیاث اللغات ). نماینده ٔ آن در ارقام هندی 100 و در حساب جمل ق باشد و به عربی مائ...
-
صد
لغتنامه دهخدا
صد. [ ص َ دِن ْ ] (ع ص ) تشنه . (قطر المحیط) (منتهی الارب ). از صدی ناقص یائی است .
-
صد
لغتنامه دهخدا
صد. [ ص َدد ] (ع مص ) برگردانیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار). بگردانیدن . بگشتن . (تاج المصادر بیهقی ).بگردیدن و بگردانیدن . (مصادر زوزنی ). اعراض کردن . (منتهی الارب ). بازداشتن . منع. صرف . بَثر : خورشید چون نبرده حبیبی که با حبیب گاهیش وصل و...
-
صد
لغتنامه دهخدا
صد. [ ص ُدد ] (ع اِ) کوه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || ناحیه ٔ وادی و جانب آن . (منتهی الارب ).
-
صد
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ په . ] (اِ.) 1 - ده برابر ده (100). 2 - خیلی زیاد. ؛ ~ تا یه غاز بی ارزش ، مبتذل . ؛ ~پاره چاک چاک ، پاره پاره . ؛ ~ البته به طور حتم ، مسلماً، قطعاً.
-
صد
فرهنگ فارسی معین
(صَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص م .) برگردانیدن . 2 - (مص ل .) اعراض کردن ، دوری کردن .
-
صد
فرهنگ فارسی معین
در صد (صَ. دَ. صَ)( ق مر.) قطعاً، بی - شک .
-
صد
دیکشنری عربی به فارسی
بي اثر کردن , خنثي کردن , عمل متقابل کردن
-
صد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sat] ‹سد› (ریاضی) sad عدد ۱۰۰؛ دهدهتا. Δ اصل این کلمه با سین است، زیرا در کلمات فارسی صاد نیست.
-
صد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صدّ] [قدیمی] sad[d] ۱. برگرداندن.۲. منع کردن.۳. بازداشت.
-
صُدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشته شد - جلوگيري شد
-
صَدٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشتن