کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صوقعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صوقعة
لغتنامه دهخدا
صوقعة. [ ص َ ق َ ع َ ] (اِخ ) (ذوالَ ...) وادی حمض است مر بنی ربیعه را. (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
صوقعه
لغتنامه دهخدا
صوقعه . [ ص َ ق َ ع َ ] (ع اِ) عمامه . || خرقه ای که زنان زیر معجر اندازند تا چرک نگیرد. || سخت جای حرب . || جای روغن از اشکنه . || میان سر و جای سپیدی آن . || (مص ) بر سر کسی زدن یا زدن او را. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
سوغات
واژگان مترادف و متضاد
ارمغان، تحفه، رهاورد، هدیه
-
سوغات
فرهنگ واژههای سره
ره آورد
-
سوقات
فرهنگ واژههای سره
رهاورد
-
سوغات
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا سُ) [ تر. ] (اِ.) 1 - هدیه ، تحفه . 2 - ره آورد.
-
سوغات
لغتنامه دهخدا
سوغات . [ س َ ] (ترکی - مغولی ،اِ) تحفه . هدیه . (از آنندراج ). تحفه . هدیه . (مجموعه ٔ مترادفات ص 88). ره آورد. (فرهنگ رشیدی ) (غیاث ). ره آورد که دوستان برای دوستان آرند و مطلق ارمغان و بخشش را نیز گویند و این زبان خوارزمی است . (مننسکی ازتتمه ٔ بر...
-
سوقات
لغتنامه دهخدا
سوقات . [ س َ / سُو ] (ترکی - مغولی ، اِ) سوغات : شعرت آوردم بسوقات و بطنزم عقل گفت نزد موسی تحفه آورده ست سحر سامری . ابن یمین .رجوع به سوغات شود.
-
سوغات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] so[w]qāt هدیهای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد؛ راهآورد؛ رهآورد؛ ارمغان.
-
جستوجو در متن
-
صوفعة
لغتنامه دهخدا
صوفعة. [ ف َ ع َ ] (ع اِ) سر عمامه و کلاه گرد. (منتهی الارب ). تصحیف صوقعه است . رجوع به صوقعه شود.
-
عمامة
لغتنامه دهخدا
عمامة. [ع ِ م َ ] (ع اِ) زره خود که در زیر قلنسوه پوشند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مِغفَر. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بَیضة و خود. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) ...