کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صور کواکب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صور کواکب
لغتنامه دهخدا
صور کواکب . [ ص ُ وَ رِ ک َ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صورت ستارگان . ستارگان که مجموعی از آنها صورتی را تشکیل دهد. رجوع به صور فلکی شود.
-
واژههای مشابه
-
صُّورِ
فرهنگ واژگان قرآن
بوق - شیپور (نفخ صور - دميدن در بوق کنايه است از اعلام مطلبي را که بايد همگي عملي کنند به جمعيت انبوهي چون لشکر ، مثل اينکه همگي در فلان روز و فلان ساعت حاضر خارج شوند)
-
صور آه
لغتنامه دهخدا
صور آه . [ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از فریاد و نعره و آواز بلند دردناک باشد. (برهان ). نعره و آه بلند دردناک . (فرهنگ رشیدی ).
-
صور اسرافیل
لغتنامه دهخدا
صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (اِخ ) میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی . مدیر روزنامه ٔ صور اسرافیل که بخاطر نام روزنامه اش به صور اسرافیل ملقب گردید. ملک زاده ترجمه ٔ او را چنین آورده است : وی در سنه ٔ 1292 هَ . ق . در شهر شیراز متولد شد. خانواده ٔ...
-
صور اسرافیل
لغتنامه دهخدا
صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاخی که اسرافیل در وی دمد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ).آنچه اسرافیل در آن دمد. (مهذب الاسماء). آنچه اسرافیل روز محشر خواهد دمید یک بار جهت میرانیدن و بار دیگر برای زنده کردن و میان هر دو نفخه چ...
-
صور بروج
لغتنامه دهخدا
صور بروج . [ ص ُ وَ رِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صور فلکی شود.
-
صور جنوبی
لغتنامه دهخدا
صور جنوبی . [ ص ُ وَ رِ ج َ / ج ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صور فلکی شود.
-
صور سرافیل
لغتنامه دهخدا
صور سرافیل . [ رِ س ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صور اسرافیل : شغبهای شیپور از آهنگ تیزچو صور سرافیل در رستخیز. نظامی .رجوع به صور اسرافیل شود.
-
صور شمالی
لغتنامه دهخدا
صور شمالی . [ ص ُ وَ رِ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صور فلکی شود.
-
صور صبحگاهی
لغتنامه دهخدا
صور صبحگاهی . [ رِ ص ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آه و ناله و فریاد و فغان صبحگاهی باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) : به صور صبحگاهی برشکافم صلیب روزن این بام خضرا. خاقانی .رجوع به صور نیم شبی شود.
-
صور علمیه
لغتنامه دهخدا
صور علمیه . [ ص ُ وَ رِ ع ِ می ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صوری از آنچه موجود شده و خواهد شد در علم باریتعالی . بعقیده ٔ متصوفه اینهمه موجودات صورتهائی است که قبل از ظهور در علم حق تعالی بوده اند. (از غیاث اللغات ).
-
صور فلکی
لغتنامه دهخدا
صور فلکی . [ ص ُ وَ رِ ف َ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجموعه هائی از ستارگان که برای شناختن و تمیز آنها ستاره شناسان بهر یک نام حیوانی یا چیز دیگر داده اند که بیش و کم آن مجموعه بدان حیوان یا شی ٔ شبیه تواند بود. و نزد قدما صور مزبور چهل و هشت بود...
-
صور قیامت
لغتنامه دهخدا
صور قیامت . [ رِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صوری که در قیامت در آن دمند زنده شدن مردگان را. صور اسرافیل : گر بنمایم سخن تازه راصور قیامت کنم آوازه را. نظامی (مخزن الاسرار چ وحید ص 45).رجوع به صور اسرافیل شود.
-
صور مرئیات
لغتنامه دهخدا
صور مرئیات . [ ص ُ وَ رِ م َ ئی یا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صورتهای اشیاء که دیده میشود. (غیاث اللغات )(آنندراج ). آنچه دیده شود. صورتهائی که بچشم آید.