کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صوری
/suri/
معنی
ظاهری؛ سطحی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ظاهری، مجازی
دیکشنری
apparent, exterior, nominal, outward, superficial, surface
-
جستوجوی دقیق
-
صوری
واژگان مترادف و متضاد
ظاهری، مجازی
-
صوری
لغتنامه دهخدا
صوری . (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در هفتاد و چهار هزار و پانصد گزی جنوب خاوری مراغه و 22 هزارگزی خاور شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . کوهستانی و معتدل است . 328 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سارها. محصول آنجا غلات ، حبوب...
-
صوری
لغتنامه دهخدا
صوری . (اِخ ) عبدالمحسن بن محمدبن احمد. شاعری است رقیق اللفظ نیکومعانی از مردم شام ، او را دیوان شعری است . به سال 419 هَ . ق . درگذشت . (الاعلام زرکلی ص 593).
-
صوری
لغتنامه دهخدا
صوری . (اِخ ) محمدبن علی بن محمدبن حباب صوری . مؤلف فوات الوفیات آرد: وی شاعری فصیح بود و در سن قریب هفتادسالگی در طرابلس بسال 463 هَ . ق . درگذشت . (فوات الوفیات ج 2 ص 240).
-
صوری
لغتنامه دهخدا
صوری . (ص نسبی ) منسوب به صور. رجوع به صور شود.
-
صوری
لغتنامه دهخدا
صوری . (ص نسبی ) منسوب به صورت ، صورة. (غیاث اللغات ). ظاهری . مقابل معنوی .- علت صوری ؛ یکی از علل اربعة است و آن علتی است که فعلیت شی ٔ بدان متحقق شود، یعنی وجود شی ٔ با آن مقارن بود، چنانکه وجود آن پس از وجود آن علت بر چیز دیگری متوقف نباشد. (از ...
-
صوری
لغتنامه دهخدا
صوری . [ ص َ وَ را ] (اِخ ) موضعی است یا آبی است نزدیک مدینه . (معجم البلدان از جزی ). و ابن اعرابی گفته است وادی است در بلاد مزینة نزدیک مدینه . (معجم البلدان ).
-
formal
صوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به صورت
-
صوری
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .) ظاهری .
-
صوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صورة) [عربی: صوریّ، مقابلِ معنوی] suri ظاهری؛ سطحی.
-
صوری
دیکشنری فارسی به عربی
اسمي , سطحي , قلد
-
واژههای مشابه
-
معناشناسی صوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← معنیشناسی صوری
-
عالم صوری
لغتنامه دهخدا
عالم صوری . [ ل َ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این دنیا. (ناظم الاطباء).
-
علت صوری
لغتنامه دهخدا
علت صوری . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکل و صورتی که صانع، چیزی را بدان ترکیب میسازد. (ناظم الاطباء). و رجوع به علت شود.