کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صهیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صهیر
لغتنامه دهخدا
صهیر. [ ص َ ] (ع ص ) گداخته . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
سحیر
لغتنامه دهخدا
سحیر. [ س َ ] (ع ص ) بیمار شکم . || اسب بزرگ شکم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
صحیر
لغتنامه دهخدا
صحیر. [ ص َ ] (ع اِ) آواز خر. (منتهی الارب ).
-
صحیر
لغتنامه دهخدا
صحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) کوهی است شمالی قَطن . (منتهی الارب ). موضعی است بشمال جبل قَطن . (معجم البلدان ).
-
صحیر
لغتنامه دهخدا
صحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) موضعی است بنزدیک فید. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
سروقامت
واژگان مترادف و متضاد
بلندبالا، سروبالا، خوشقدوقامت، سرواندام، صهیر، رشید، خوشهیکل، سروقد، خوشاندام، بلندقد ≠ کوتاهقد، کوتوله
-
گداخته
لغتنامه دهخدا
گداخته . [ گ ُت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) ذوب شده . گدازیده : زآن عقیقین مئی که هرکه بدیداز عقیق گداخته نشناخت هر دو یک گوهرند لیک بطبعاین بیفسرد وآن دگر بگداخت . رودکی .او را یافتم چون تار مویی گداخته . (تاریخ بیهقی ). بفرمود تا ستونها برآوردند از چهل ...