کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنعت اغراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صنعت گرایی
دیکشنری فارسی به عربی
صناعة
-
اهل صنعت
دیکشنری فارسی به عربی
صناعي
-
catering industry, catering trade
صنعت خدمات پذیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجموعۀ افراد و مشاغل و شرکتهایی که خدمات پذیرایی عرضه میکنند و یک صنف محسوب میشوند
-
food service industry
صنعت خدمات غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] صنعتی که دربرگیرندۀ کلیۀ فعالیتهای مربوط به مهمانخانهها و غذاخوریها و دیگر واحدهای پذیرایی و تأمینکنندههای آنها میشود
-
hospitality industry
صنعت مهمانیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجموعۀ فعالیتهای مؤسسات و سازمانهایی که تسهیلات لازم را برای رفاه گردشگران و جهانگردان فراهم کنند
-
صنعت شیرینی سازی
دیکشنری فارسی به عربی
حلوي
-
جستوجو در متن
-
hyperbole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیپربول، اغراق، مبالغه، غلو، گزاف گویی، صنعت اغراق
-
مبالغة
دیکشنری عربی به فارسی
اغراق , گزافه گويي , مبالغه , غلو , گزاف گويي , صنعت اغراق
-
hyperboles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیپربول ها، اغراق، مبالغه، غلو، گزاف گویی، صنعت اغراق
-
اغراق
لغتنامه دهخدا
اغراق . [ اِ ] (ع مص ) غرقه کردن . یقال : اغرقه فی الماء فغرق . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). غرق کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). غرق گردانیدن . تغریق . (از اقرب الموارد). غرقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ترتیب ع...
-
چاپ
لغتنامه دهخدا
چاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگی از روی خط و نوشته . (ناظم الاطباء)؛ چاپ اول ، طبع نخستین کتابی ؛ چاپ عبدالرحیم ، طبع او....
-
لامعی
لغتنامه دهخدا
لامعی . [ م ِ ] (اِخ ) ابوالحسن بن محمد بن اسماعیل اللامعی الجرجانی الدهستانی از شعرای عهد سلطان ملکشاه سلجوقی و وزیر او نظام الملک طوسی و معاصر برهانی پدر معزّی و آن طبقه از شعرا. (حواشی چهارمقاله ٔ عروضی از مرحوم قزوینی ص 154).در تذکره ٔلباب الالبا...
-
کاغذ
لغتنامه دهخدا
کاغذ. [ غ َ ] (اِ) کلمه ٔ فارسی است . (فیروزآبادی ) (منتهی الارب ) . قرطاس . (دهار) (ترجمان القرآن ). ورق . درج . (منتهی الارب ). بیاض . ورقه . طِرس .چنین گفت رستم بایرانیان که یکسر ببندید کین را میان که گر نامداری ز ایران زمین هزیمت پذیرد ز سالار چی...
-
اسدی
لغتنامه دهخدا
اسدی . [ اَ س َ ] (اِخ ) علی بن احمد اسدی طوسی مکنی به ابی نصر. کنیه و نام و نسب او بهمین صورت در کتب تذکره آمده و اسدی در انجام کتاب الابنیة عن حقایق الادویة نام و نسب خود را همچنان نوشته است . اسدی لقب یا تخلص شعری است که در انجام همان کتاب و گرشاس...
-
بابل
لغتنامه دهخدا
بابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در کنار فرات بر جانب شرقی واقع شده و از اقلیم سیم باشد و آنرا قینان بن انوش بن شیث علیه السلام...