کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنعتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صنعتی
/san'ati/
معنی
۱. مربوط به صنعت: ماشینآلات صنعتی.
۲. همراه با صنعت: زندگی صنعتی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
industrial
-
جستوجوی دقیق
-
صنعتی
لغتنامه دهخدا
صنعتی . [ ص َ ع َ ] (اِخ ) صادقی کتابدار در مجمعالخواص نویسد: صنعتی در مشهد مقدس اقامت میکرد و بصنعت قالب تراشی شهرت دارد. شخصی از خود گذشته و فداکار است و طبع شعرش هم بد نیست . از اوست :ربوده صبرم از دل دلبری در آن رعنائی که لعل او نمکدانی بود بر خو...
-
صنعتی
لغتنامه دهخدا
صنعتی . [ ص َ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به صنعت . صنعتگر. صانع. ج ، صنعتیان : و هرچه صنعتیان بودند دست از صنعت بداشتندی و هرچه مؤمن بودندی جان پروردندی [ از آواز داود ] . (قصص الانبیاء چ سنگی تهران 1322 ص 150).
-
صنعتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صنعت) [عربی. فارسی] san'ati ۱. مربوط به صنعت: ماشینآلات صنعتی.۲. همراه با صنعت: زندگی صنعتی.
-
صنعتی
دیکشنری فارسی به عربی
صناعي , ماکر
-
صنعتی
واژهنامه آزاد
ساختاوریک، ساختاورانه.
-
واژههای مشابه
-
industrial waste, manufacturing waste
پسماند صنعتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پسماند ناشی از فعالیتها یا فرایندهای صنعتی
-
industrial tyre
تایر صنعتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ردهای از تایرهای بادی و توپُر که در ماشینآلات صنعتی و ساختمانسازی، مانند انواع افرازهها، به کار میرود
-
industrial photogrammetry
تصویرسنجی صنعتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شاخهای از تصویرسنجی که به اندازهگیری دقیق و ارزیابی قطعات و سازهها میپردازد
-
industrial coating
پوشش صنعتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار] پوششی که در کارخانهها بر روی قطعات فلزی، پیش یا پس از ساخت، مینشانند
-
industry track
خط صنعتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی غیر از خط اصلی برای ارائۀ خدمات به کارخانهها یا مراکز اقتصادی
-
industrial economics
اقتصاد صنعتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مطالعۀ روشهای رقابت بنگاههای صنعتی با یکدیگر و دلایل توفیق یا شکست آنها
-
صنعتی سازی
دیکشنری فارسی به عربی
تصنيع
-
سیستم صنعتی
دیکشنری فارسی به عربی
صناعة
-
صنعتی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صنع