کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صندوق عهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پرکردن صندوق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← بیشرأیریزی
-
صندوق امانات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← صندوق امانات مهمانخانه
-
letterbox, mailbox 1, boîte aux lettres (fr.)
صندوق پُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] صندوقی که برای دریافت نامهها در نقاط مختلف شهر تعبیه شده است
-
burial chest
صندوق تدفینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] صندوقی که همراه جسد دفن میشده است
-
ballot box1
صندوق رأی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] صندوقی مهرومومشده که رأیدهندگان رأی خود را در آن میاندازند
-
private letterbox, boîte postale (fr.)
صندوق شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] صندوقی که برای توزیع مرسولات پُستی در محل سکونت اشخاص تعبیه شده است
-
boot 3, trunk
صندوق عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظهای در عقب خودرو برای نگهداری و حمل بار و وسایل سرنشینان
-
صندوق دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص .) 1 - خزانه دار. 2 - کسی که در بانک یا هر جای دیگر مسئول دریافت و پرداخت پول است .
-
صندوق البريد
دیکشنری عربی به فارسی
صندوق پست
-
صندوق العدة
دیکشنری عربی به فارسی
جعبه ابزار
-
صندوق التروس
دیکشنری عربی به فارسی
جعبه دنده
-
صندوق خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] sandu(o)qxāne = پستو
-
صندوق پست
دیکشنری فارسی به عربی
بريد , صندوق البريد
-
صندوق پول
دیکشنری فارسی به عربی
نقد
-
صندوق خانه
دیکشنری فارسی به عربی
دولاب