کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صندوقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صندوقی
لغتنامه دهخدا
صندوقی . [ ص ُ / ص َ ] (ص نسبی ) نسبت است به صندوق . صندوق ساز. صندوق فروش . || بشکل صندوق . || آنچه بتوان آنرا در صندوق نهاد. درخور صندوق .
-
واژههای مشابه
-
cist grave, cist tomb, cist
گور صندوقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری از سنگ یا خشت یا آجر به شکل صندوق که جسد و گورنهادهها را داخل آن قرار میدادند
-
هفت صندوقی
واژهنامه آزاد
گروه های نمایش دوره گردی بوده اند که با اجرای نمایش های روی حوضی،اسباب سرگرمی و خنده ی مردم را فراهم میکردند.این گروه ها وسایل و ابزار خود را در صندوق هایی می نهاده اند.پر جاذبه ترین و کامل ترین گروه ان هایی بودند که هفت صندوق داشتند ، به هر یک از با...
-
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
دیکشنری فارسی به عربی
صندوق
-
جستوجو در متن
-
burial chest
صندوق تدفینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] صندوقی که همراه جسد دفن میشده است
-
یخدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) yaxdān ۱. جای یخ؛ یخچال؛ صندوقی که در آن یخ بگذارند.۲. صندوقی چوبی که روی آن را مخمل یا تیماج میکشند برای نگهداری رخت و لباس.
-
letterbox, mailbox 1, boîte aux lettres (fr.)
صندوق پُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] صندوقی که برای دریافت نامهها در نقاط مختلف شهر تعبیه شده است
-
ballot box1
صندوق رأی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] صندوقی مهرومومشده که رأیدهندگان رأی خود را در آن میاندازند
-
panniers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
panniers، خورجین، سبد صندوقی، لول، ژوپن زیر دامن
-
pannier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pannier، خورجین، سبد صندوقی، لول، ژوپن زیر دامن
-
صندوق آهنین
لغتنامه دهخدا
صندوق آهنین . [ ص َ ق ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صندوقی که از آهن ساخته باشند.
-
casket
جاتابوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] صندوقی چوبی یا سنگی یا فلزی که جسد یا تابوت اصلی را در آن قرار میدادند
-
wetland compensation
تأمین هزینۀ تالاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پرداخت پول به صندوقی که فعالیتهای مربوط به احیای تالابها را تأمین مالی میکند