کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صندل سرخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درخت صندل
دیکشنری فارسی به عربی
صندل
-
صندل پوشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
صندل
-
سنگ صندل سا
لغتنامه دهخدا
سنگ صندل سا. [ س َ گ ِ ص َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که صندل بر روی آن سایند. (آنندراج ) : پیش از این روی دو عالم در دل ویرانه بودکعبه اول سنگ صندل سای این بتخانه بود.صائب (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
صندلین
لغتنامه دهخدا
صندلین . [ ص َ دَ ل َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ صندل . مقصود صندل سرخ و سپید است .
-
سرخ بید
لغتنامه دهخدا
سرخ بید. [ س ُ ] (اِ مرکب ) نوعی از درخت بید است . (برهان ) (آنندراج ). نوعی از هفده بید است . (غیاث ) (شرفنامه ). بعضی گویند بید موله است که بید مجنون باشد. (برهان ). خلاف . (محمودبن عمر). در فلات بسیار است و برای سبدبافی بسیار شایسته است . (جنگل شن...
-
سلوقیین
لغتنامه دهخدا
سلوقیین . [ ] (اِخ ) ناحیتی است [ به هندوستان ] بزرگ و با خواسته ٔ بسیار و ایشان ملک را بخایه خوانند و ایشان زن از قبیله ٔ بلهرا کنند و از این ناحیت صندل سرخ بسیار خیزد. (حدود العالم ).
-
تبرخون
لغتنامه دهخدا
تبرخون . [ ت َ ب َ ] (اِ) عناب . (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). عناب است و آن میوه ای است شبیه به سنجد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). عناب ، که میوه ٔ درختی است . (فرهنگ نظام ) (از لسان العجم شعوری ورق 286 ب ). و در دواها بکار برند. (برهان )...
-
ارجوان
لغتنامه دهخدا
ارجوان . [ اُ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرّب ارغوان ) (منتهی الارب )(آنندراج ). و مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة البهرمان و هو لون احمر و کذلک الارجوان و القرمز. (ابن درید در جمهرة از سیوطی در المزهر). سرخ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). صُبغ سرخ . آت...
-
طبرخون
لغتنامه دهخدا
طبرخون . [ طَ ب َ ] (اِ) بید سرخ باشد، و آنرا بید طبری نیز خوانند. (برهان ). نوعی از صفصاف است که به فارسی سرخ بید خوانند و به هندی تن نامند. سرخ بید طبری . (حافظ اوبهی ) (شعوری ). || بعضی گویندطبرخون سه عدد چوب است که آنرا با حلقه های آهنین تعبیه کر...
-
خماهان
لغتنامه دهخدا
خماهان . [ خ ُ ] (اِ) سنگی باشد بغایت سخت و تیره رنگ بسرخی مایل و آن دو نوع است نر و ماده و چون نر آن را با آب بسایند مانندشنجرف سرخ شود و ماده ٔ آن همچو زرنیخ زرد گردد و گویند آن نوعی از آهن است و طبیعت هر دو سرد بود چون بر ورمهای صفراوی و دموی طلا ...
-
شادنه
لغتنامه دهخدا
شادنه . [ دِ ن َ / ن ِ ] (اِ) شادنج .شاذنج . شاذنه . حجرالدم . حجرالطور. حجر هندی . بیدوند. صندل حدیدی . خُماهن . عدسیه . دارویی است که از هندوستان آرند. (صحاح الفرس ). داروی چشم را گویند. (اوبهی ). سنگی باشد سرخ که بسیاهی زند و زود بشکند و آن انواع ...
-
چندن
لغتنامه دهخدا
چندن . [ چ َ دَ ] (اِ) صندل باشد. (لغت فرس ) (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (اوبهی ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (انجمن آرا). و بعضی گویند چوبی است خوشبوی بغیر از صندل و آن چوب در ولایتی میشود که آن ولایت را زره میگویند. (برهان ). چوبی است خوشبوی ...
-
شاه صینی
لغتنامه دهخدا
شاه صینی . (اِ مرکب ) لوح ها باشد تُنُک برنگ سیاه که از عصاره ٔ گیاهی کنند و از چین آرند و در دردسر بکار است و طرز استعمال آن این است که قرص را بسایند و گرد آن را بر مواضع دردناک پراکنند. (از ابن البیطار). برگ آن تنبل (تنبول ) و صمغ آن لبان است . (دم...
-
ترغو
لغتنامه دهخدا
ترغو. [ ت َ ] (مغولی ، اِ) نوعی از بافته ٔ ابریشمی سرخ رنگ باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). صاحب سنگلاخ در ذیل تورغو آرد: حریرنفیس و بافته ٔ ابریشمی را گویند... و مجازاً قماش را نامند که بر سر احکام و ارقام چسبانند... مؤلف برهان قاطع ترغ...
-
سندل
لغتنامه دهخدا
سندل . [ س َ دَ ] (اِ) به یونانی «سندلیا» ، لاتینی «سندلیوم » ، فرانسوی «سندل » ، انگلیسی «سندل » ، معرب آن سندل است و در زبان کنونی نیز سندل گویند. سندلک . سندل کفش باشد و سندلک نیز گویندش . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). کفش . پای افزار. (برهان )...