کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنبل
لغتنامه دهخدا
صنبل . [ صِم ْ ب ِ ] (ع ص ) زیرک ناآشنا. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به ماده ٔ قبل و ماده ٔ بعد شود.
-
صنبل
لغتنامه دهخدا
صنبل . [ صُم ْ ب َ ] (ع ص ) مرد زیرک ناشناخته وناآشنا. (منتهی الارب ). رجوع به دو ماده ٔ قبل شود.
-
صنبل
لغتنامه دهخدا
صنبل . [ صُم ْ ب ُ ] (ع ص ) مرد زیرک ناشناخته وناآشنا. (منتهی الارب ). رجوع به دو ماده ٔ ذیل شود.
-
صنبل
لغتنامه دهخدا
صنبل . [صِم ْ ب ِ ] (اِخ ) نام مردی از تغلب . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
سنبل
فرهنگ نامها
(تلفظ: sonbol) (در گیاهی) گلِ خوشهای بلند ، به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز ، آبی ، سفید و زرد ، گیاه همین گل ؛ (در قدیم) (به مجاز) گیسو ، زلف.
-
سنبل
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوشه ۲. نوعی گل
-
سنبل
فرهنگ فارسی معین
(سَ بَ) (اِ.) (عا.) کار سرسری ، سطحی .
-
سنبل
فرهنگ فارسی معین
(سُ بُ) [ ع . ] (اِ.) خوشه .
-
سنبل
فرهنگ فارسی معین
(سُ بُ) (اِ.) = زمبل . زمبول : گیاهی است از تیرة سوسنی ها دارای برگ های دراز و گل های خوشه ای به رنگ بنفش . پیاز آن را در گلدان می کارند.
-
سنبل
لغتنامه دهخدا
سنبل . [ سُم ْ ب ُ ] (ع اِ)خوشه (جو، گندم و مانند آن ). ج ، سنابل . (منتهی الارب ) (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء) : گل سرخش چو عارض خوبان سنبلش همچو زلف محبوبان . سعدی . || گیاهی است از تیره ٔ سوسنی ها جزو تک لپه ای ها با جام و کاسه ٔ رنگین و ...
-
سنبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سَمبل› [عامیانه] sambal کار سرسری و سردستی.〈 سنبل کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه] کاری را سرسری انجام دادن و از سر وا کردن.
-
سنبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سَنابِل و سُنبُلات] sombol ۱. (زیستشناسی) خوشۀ جو یا گندم؛ خوشه.۲. (زیستشناسی) گیاهی از تیرۀ سوسنیها با برگهای دراز و گلهای خوشهای به رنگ بنفش.۳. [مجاز] زلف معشوق.〈 سنبل ختایی: (زیستشناسی) گیاهی پایا از تیرۀ چتریان و معط...