کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صنابح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صنابح
لغتنامه دهخدا
صنابح . [ ص ُ ب ِ ] (اِخ ) پدر قبیله ای است از مراد. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
سنعبه
لغتنامه دهخدا
سنعبه . [ س ُ ع ُ ب َ ] (ع اِ) راسو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گوشت پاره ٔ برآمده در وسط لب بالائین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
صنابحی
لغتنامه دهخدا
صنابحی . [ ص ُ ب ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به صنابح از حمیر.
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن وهب .تابعی است و بروایتی که از صنابح دارد معروف است و ابن حجر گوید طبرانی اشتباهاً او را از صحابه آرد. رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص 73 شود.