کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صمغ زدایی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صمغ اجاص
لغتنامه دهخدا
صمغ اجاص . [ ص َ غ ِ اَج ْ جا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صمغالاجاص شود.
-
صمغ ارژن
لغتنامه دهخدا
صمغ ارژن . [ ص َ غ ِ اَ ژَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صمغ عربی . رجوع به صمغ عربی شود.
-
صمغ اشترغاز
لغتنامه دهخدا
صمغ اشترغاز. [ ص َ غ ِ اُ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشق . رجوع به اشق و اشترغاز شود.
-
صمغ اعرابی
لغتنامه دهخدا
صمغ اعرابی . [ ص َ غ ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صمغ عربی شود.
-
صمغ انجدان
لغتنامه دهخدا
صمغ انجدان . [ ص َ غ ِ اَ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی حلتیت است که به فارسی انگزد و انگوزه نامند. (فهرست مخزن الادویه ). انغوزه .
-
صمغ زرد
لغتنامه دهخدا
صمغ زرد. [ ص َ غ ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صمغ عربی شود.
-
صمغ سذاب
لغتنامه دهخدا
صمغ سذاب . [ ص َ غ ِ س َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صمغالسذاب شود.
-
صمغ شجرةالشوک
لغتنامه دهخدا
صمغ شجرةالشوک . [ ص َ غ ُ ش َ ج َ رَ تِش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) به معنی فرفیون است . رجوع بدان کلمه شود.
-
صمغ صنوبر
لغتنامه دهخدا
صمغ صنوبر. [ ص َ غ ِ ص َ ن َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صمغالصنوبر شود.
-
صمغ عربی
لغتنامه دهخدا
صمغ عربی . [ ص َ غ ِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صمغ اعرابی . صمغ درخت طلح است . صاحب اختیارات بدیعی آرد: بهترین صمغهابود و نیکوترین او آن بود که صافی بود و چوب اندک داشته باشد و سپید و شفاف بود و چون در آب نهند زود بگدازد و طبیعت آن معتدل بود و...
-
صمغ فارسی
لغتنامه دهخدا
صمغ فارسی . [ ص َ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مشهور به صمغ اجاص و لیکن نزد اهل شیراز صمغ بادام بری است که آن را از دو بادام نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
gummiferous
صمغبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گیاهِ دارای ساختارهای تولیدکننده یا ترشحکنندۀ صمغ
-
body gum
صمغ تنوارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] روغن بَزرَکی که به جوهر چاپ افزوده میشود و براثر بسپارش حرارتی به حالت صمغگونه درمیآید
-
صمغزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← مادۀ صمغزدا
-
degumming
صمغزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مرحلهای از تصفیۀ روغن خام که در آن فسفولیپیدها از روغن جدا میشوند