کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلی اﷲ علیه و آله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلی اﷲ علیه و آله
لغتنامه دهخدا
صلی اﷲ علیه و آله . [ ص َل ْ لَل ْ لاهَُ ع َ ل َ هَِ وَ ل ِه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) رحمت خدا بر او و کسان او باد! درودخدا و خاندان او باد! درودی است خاص پیغمبر اسلام .
-
جستوجو در متن
-
بهترین خلق
لغتنامه دهخدا
بهترین خلق . [ ب ِ ت َ ن ِ خ َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسالت مآب صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (آنندراج ). حضرت پیغمبر، خاتم النبیین صلی اﷲ علیه و آله . (ناظم الاطباء).
-
ذوعمرو
لغتنامه دهخدا
ذوعمرو. [ ع َ ] (اِخ ) مردی از مردم یمن . او پس از قبول اسلام با ذوالکلاع بقصد تشرف حضور پیغامبر صلوات اﷲ علیه عزم مدینه کرد لکن در راه خبر رحلت او صلوات اﷲ علیه و آله و سلم بشنید و بیمن بازگشت . و در استیعاب آمده است : رجل اقبل من الیمن مع ذی الکلاع...
-
احمر
لغتنامه دهخدا
احمر. [ اَ م َ ] (اِخ ) نام مولای رسول صلی اﷲ علیه و آله .
-
طرب
لغتنامه دهخدا
طرب . [ طَ رِ ] (اِخ ) نام اسب حضرت پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
متین
لغتنامه دهخدا
متین . [ م َ ] (اِخ ) یکی از اسماء رسول صلی اﷲ علیه و علی آله و سلم . (غیاث ) (آنندراج ).
-
ابوعبید
لغتنامه دهخدا
ابوعبید. [ اَ ع ُ ب َ ] (اِخ )از رسول صلی اﷲ علیه و آله و شهر از او روایت کند.
-
رسب
لغتنامه دهخدا
رسب . [ رُ س َ ] (اِخ ) نام شمشیر آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
مثوی
لغتنامه دهخدا
مثوی . [ م ُث ْ ] (اِخ ) نام نیزه ٔ آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) مدینة الرسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . قبل انما سمیت بطیبة بنت قیداربن اسماعیل وکانت تسکنها. (منتهی الارب ). مدینه . یثرب . طابة. شهری که پیغمبر صلواة اﷲ علیه و آله بدانجا هجرت کرد.
-
کابس
لغتنامه دهخدا
کابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعة تابعی است . و کان یشبه برسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (منتهی الارب ).
-
سبحة
لغتنامه دهخدا
سبحة. [ س َ ح َ ] (اِخ )اسب جعفربن ابی طالب رضی اﷲ عنه . (منتهی الارب ). و نام اسب نبی صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (منتهی الارب ).
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن عبدالمطلب بن هاشم . رسول اﷲ صلوات اﷲ علیه . از آنرو این کنیت بحضرت او داده اند که فرزند او صلی اﷲ علیه و آله قاسم نام داشت که بکودکی درگذشت .
-
شاه عرب
لغتنامه دهخدا
شاه عرب . [ هَِ ع َ رَ ] (اخ ) حضرت محمد مصطفی صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).