کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلیغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلیغ
لغتنامه دهخدا
صلیغ. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) گاو و گوسفند شش ساله را گویند : خدا گفت پیغمبری کن به تیغکه دشمن خورد بر تن خود صلیغ. ملاطغرا (آنندراج ).با مراجعه به کتب لغت عرب ، مانند: منتهی الارب ، اقرب الموارد، قطر المحیط، تاج العروس این کلمه دیده نشد و در لغت سَلَغَ ک...
-
واژههای همآوا
-
سلیق
لغتنامه دهخدا
سلیق . [ س َ ] (ع اِ) آنچه فروریزد از درخت . || گیاه شبرق خشک . || شهد که مگس در خانه نهاده باشد. || جانب راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به سلق شود.
-
صلیق
لغتنامه دهخدا
صلیق . [ ص َ ] (اِخ ) مواضعی بوده است در بطیحه ٔ واسط بین آن و بغداد دارالملک ابونصر مهذب الدولة بوده است ... (معجم البلدان ).
-
صلیق
لغتنامه دهخدا
صلیق . [ ص َ ] (ع ص ) تابان از هر چیزی . (منتهی الارب ).
-
سلیق
واژهنامه آزاد
[سُ لِ ق] لیز