کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلیبی شکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلیبی شکل
لغتنامه دهخدا
صلیبی شکل . [ ص َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) بشکل صلیب . همانند صلیب . رجوع به صلیب شود.
-
واژههای مشابه
-
صلیبی خط
لغتنامه دهخدا
صلیبی خط. [ ص َ خ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از خط چهارگوشه . || در سکندرنامه مراد از جریب مساحت [ است ]. (غیاث اللغات ).
-
اصطرلاب صلیبی
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب صلیبی . [ اُ طُ ب ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از اصطرلاب است . رجوع به اسطرلاب شود.
-
جنگ صلیبی
دیکشنری فارسی به عربی
حملة صليبية
-
cross-bar
چراغهای صلیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهای سفیدی که در ردیفهای عمود بر خط مرکزی باند پرواز برای تقرب هواپیما قرار دارند
-
جستوجو در متن
-
چلیپاوار
لغتنامه دهخدا
چلیپاوار. [ چ َ ] (ص مرکب ) صلیبی و خاج شکل . (ناظم الاطباء). به شکل چلیپا. چلیپاوش .صلیب مانند. و رجوع به چلیپا و چلیپاواری و چلیپاوش شود.
-
گامه
لغتنامه دهخدا
گامه . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) صلیبی که چهار شاخه ٔ آن به شکل گاما خمیده شود. رجوع به صلیب شکسته شود.
-
چلیپاواری
لغتنامه دهخدا
چلیپاواری . [ چ َ ] (حامص مرکب ) خاج شکلی و وضع صلیبی . (ناظم الاطباء). به شکل چلیپا بودن چیزی .خاج شکلی و چلیپاوشی و صلیب مانندی . شبیه بودن به صلیب در شکل و وضع. و رجوع به چلیپا و چلیپاوار شود.
-
صلیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از آرامی] salib ۱. دو چوب متقاطع به شکل که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده میشد؛ چلیپا.۲. نمادی به شکل که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویختهاند و نزد آنان مقدس شمرده میشود؛ چلیپا.۳. [مجاز] زلف معشوق.۴. هر نقش...
-
چارخانه
لغتنامه دهخدا
چارخانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) یک نوع پارچه . پارچه ای که دارای خطوط صلیبی رنگارنگ باشد. (ناظم الاطباء). پارچه ای که دارای نقوش مربعی شکل باشد. پارچه ٔ شطرنجی . || هر کس که تجاوز از شأن وحد خود کند. (ناظم الاطباء). || دیگ بزرگی که دارای...
-
متقاطع
لغتنامه دهخدا
متقاطع. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) از هم دیگر برنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). جدا شونده یکی از دیگری . هر دو چیزی که به هم برسند و سپس از هم جدا گشته یکدیگر را قطعکنند. خاجی شکل و صلیبی شکل . (ناظم الاطباء). آنچه که به چیزی دیگر برس...
-
لامی
لغتنامه دهخدا
لامی . (ص نسبی ، اِ) (عظم ...) نام استخوانی است در پیش حنجره بشکل لام یونانی . صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی گوید: و اندرپیش حنجره استخوانی است آن را طبیبان عظم اللامی گویند از بهر آنکه اندرنبشتن یونانیان به حرف لام ماند بدین شکل 8 و منفعت این استخوان آن ا...
-
بحیرا
لغتنامه دهخدا
بحیرا. [ ب َ ] (اِخ ) عابدی نصرانی . (ناظم الاطباء) . نام راهبی و زاهدی از نصاری بود و قصه ٔ شناختن او رسول آخرالزمان را (ص ) در تاریخها مرقوم و مسطور است . (هفت قلزم ). نام راهبی که در راه شام آن حضرت (پیغمبر) را در ایام طفلی شناخته و ایمان آورده بو...