کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلیبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صلیبی
/salibi/
معنی
۱. به شکل صلیب؛ مانند صلیب؛ چلیپایی؛ خاجی.
۲. (صفت نسبی، منسوب به صلیب، اسم) [قدیمی، مجاز] عیسوی؛ مسیحی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می ...
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (ص نسبی ) منسوب به صلیب . قوم نصاری . (غیاث اللغات ). ترسا. عیسوی . خاج پرست . زناردار. || بشکل صلیب . مانند صلیب : صلیبی دو گیسوی مشکین کمنددر آن مهره آورده با پیچ و بند.نظامی .
-
صلیبی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صلیب) [معرب. فارسی] salibi ۱. به شکل صلیب؛ مانند صلیب؛ چلیپایی؛ خاجی.۲. (صفت نسبی، منسوب به صلیب، اسم) [قدیمی، مجاز] عیسوی؛ مسیحی.
-
واژههای مشابه
-
صلیبی خط
لغتنامه دهخدا
صلیبی خط. [ ص َ خ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از خط چهارگوشه . || در سکندرنامه مراد از جریب مساحت [ است ]. (غیاث اللغات ).
-
صلیبی شکل
لغتنامه دهخدا
صلیبی شکل . [ ص َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) بشکل صلیب . همانند صلیب . رجوع به صلیب شود.
-
اصطرلاب صلیبی
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب صلیبی . [ اُ طُ ب ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از اصطرلاب است . رجوع به اسطرلاب شود.
-
جنگ صلیبی
دیکشنری فارسی به عربی
حملة صليبية
-
cross-bar
چراغهای صلیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهای سفیدی که در ردیفهای عمود بر خط مرکزی باند پرواز برای تقرب هواپیما قرار دارند
-
جستوجو در متن
-
صلیبیان
لغتنامه دهخدا
صلیبیان . [ ص َ ] (اِخ ) ج ِ صلیبی . رجوع به صلیبی شود.
-
Crusader
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگ صلیبی، شرکت کننده در جنگهای صلیبی
-
صلیبیون
لغتنامه دهخدا
صلیبیون .[ ص َ بی یو ] (اِخ ) ج ِ صلیبی . رجوع به صلیبی شود.
-
crusades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگ های صلیبی، جنگ صلیبی، نهضت، جنگ مذهبی، جهاد کردن
-
crusadoes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگ های صلیبی