کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلحپژوهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
peace research
صلحپژوهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] شاخهای از پژوهشهای علوم انسانی که هدف آن شناخت و فراهم کردن زمینههای برقراری صلح است
-
واژههای مشابه
-
صلح
واژگان مترادف و متضاد
آرامش، آشتی، اصلاح، سازش، صفا، مصالحه ≠ جنگ، دعوا، کشمکش، نزاع، نقار
-
صلح
فرهنگ واژههای سره
آشتی، سازش
-
صلح
لغتنامه دهخدا
صلح . [ ص ِ ] (اِخ ) بلده ای است فوق واسط و آنرا نهری است که از جانب شرقی دجله آب می گیرد از مکانی که آنرا فم صلح نامند. (معجم البلدان ).
-
صلح
لغتنامه دهخدا
صلح . [ ص ُ ] (ع اِمص ) آشتی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). سِلْم . تراضی میان متنازعین . سازش . هُدْنَة. هَوادَة. مقابل حرب و جنگ : همه نیوشه ٔ خواجه به نیکوئی و به صلح همه نیوشه ٔ نادان به جنگ و کار نغام . رودکی .نشستند با صلح و گفتند بازکه از کی...
-
صلح
فرهنگ فارسی معین
(صُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آشتی کردن . 2 - (اِمص .) آشتی ، دوستی . 3 - (اِ.) عقدی که دو طرف در مورد بخشیدن چیزی یا گذشتن از حقی در مقابل هم تعهد می کنند. ؛ ~نامه قراردادی که بین دو طرف جنگ یا دعوا نوشته یا شرایط تحت جنگ در آن قید می شود.
-
صلح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] solh ۱. (سیاسی) دست کشیدن از جنگ با عقد قرارداد.۲. (حقوق) عقدی که در آن کسی ملکی، مالی، یا حقی از خود را به دیگری واگذار میکند و میبخشد.۳. (اسم مصدر) دعوایی را با قرار و پیمانی بین خود حلوفصل کردن؛ آشتی؛ سازش.〈 صلح کردن: (مصدر ل...
-
صَلَحَ
فرهنگ واژگان قرآن
کارهای شایسته کرد- درستکار بود
-
صُّلْحُ
فرهنگ واژگان قرآن
صلح - آشتی
-
صلح
دیکشنری فارسی به عربی
سلام
-
گنج پژوهی
لغتنامه دهخدا
گنج پژوهی . [ گ َ پ َ / پ ُ ] (حامص مرکب ) پژوهیدن و جستن گنج . گنج طلبی : آب نه وبحرشکوهی کنم جغد نه و گنج پژوهی کنم .نظامی (مخزن الاسرار ص 171).
-
گیتی پژوهی
لغتنامه دهخدا
گیتی پژوهی . [ پ ِ / پ َ] (حامص مرکب ) عمل گیتی پژوه . دنیاطلبی : به گیتی پژوهی چه یابیم دیرکه دودیست بالا و گردی است زیر.نظامی .
-
نهفته پژوهی
لغتنامه دهخدا
نهفته پژوهی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ پ ِ / پ َ ] (حامص مرکب ) شغل و فعل نهفته پژوه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نهفته پژوه شود.
-
community studies
اجتماعپژوهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مطالعاتی که محور آن شناخت و تحلیل مسائل و روابط درونی یک اجتماع یا چگونگی تعامل آن با دیگر اجتماعهاست