کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفین
لغتنامه دهخدا
صفین . [ ص َف ْ ف َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ صف ، در حالت نصبی و جری . رجوع به صف شود.
-
صفین
لغتنامه دهخدا
صفین . [ ص ِف ْ فی ] (اِخ ) و اِعراب آن اِعراب جموع و مالاینصرف است . ابی وائل شقیق بن سلمة را گفتند اشهدت صفین ؟ گفت : نعم و بئست الصفون . و آن موضعی است قرب رقه بر شاطی ءالفرات از جانب غربی بین رقه و بالس و بدانجا حرب صفین بود در غره ٔ صفر به سال 3...
-
واژههای مشابه
-
صفین احول
لغتنامه دهخدا
صفین احول . [ ] (اِخ ) در اوان خلافت مروان به امر وزارت مشغولی می کرد. (دستور الوزراء ص 20).
-
اصحاب صفین
لغتنامه دهخدا
اصحاب صفین . [ اَ ب ِ ص ِف ْ فی ] (اِخ ) عبارت بودند از: معاویة و عمروبن عاص در نبرد آنان با علی (ع )، و این جنگ در صفر سال 37 هَ . ق . آغاز گردید و عماربن یاسر در آن جنگ کشته شد. (از مروج الذهب ج 2 ص 257). و رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجاز...
-
واژههای همآوا
-
سفین
لغتنامه دهخدا
سفین . [ س َ ] (ع اِ) کشتی . سفن ، سفاین . (مهذب الاسماء). کشتی . (دهار). || (ص ) تراشیده و صیقل کرده : هرکجا باغی بود آنجا بود آواز مرغ هرکجا مرغی بود آنجا بود تیر سفین .منوچهری .
-
سفین
فرهنگ فارسی معین
(سَ فِ) [ ع . ] (ص .) شکافنده .
-
جستوجو در متن
-
زبید
لغتنامه دهخدا
زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن مالک طائی . در جنگ صفین در سال 27 هجری جزء یاران علی (ع ) بود و کشته شد. نصر در کتاب صفین ص 304 از تمیم بن جزیم (یا خزیم ) تاجی نقل کند که زبید از کشته شدگان لشکر علی است در روز صفین . (از اعیان الشیعة).
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس شیخ طوسی در رجال خویش وی را از یاران علی (ع ) شمرده و گوید: در جنگ صفین پای خود رااز دست بداد. علامه در خلاصه گوید آنکه پایش در صفین قطع شد علقمةبن قیس بوده است نه حارث بن قیس . مامقانی گوید: منافاتی نیست بین این دو قول ،...
-
خوارج
فرهنگ فارسی معین
(خَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ خارجه . گروهی از سپاهیان امام علی (ع ) که در جنگ صفین از بیعت با آن حضرت خارج شدند.
-
ابوالصلت
لغتنامه دهخدا
ابوالصلت . [ اَ بُص ْ ص َ ] (اِخ ) سلیم الحضرمی . تابعی است . و به صفین در رکاب علی علیه السلام بود.
-
طرفات
لغتنامه دهخدا
طرفات . [ طَ رَ ] (اِخ ) پسران عدی ّبن حاتم که طریف و طرفة و مطرف بودند و در جنگ صفین کشته شدند. (منتهی الارب ).
-
احول
لغتنامه دهخدا
احول . [ اَ وَ ] (اِخ ) (صفین ...) وزیر مروان اموی . رجوع بحبط ج 1 ص 243 شود.