کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفرا بر سر زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفرا بر سر زدن
لغتنامه دهخدا
صفرا بر سر زدن . [ ص َ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تند و بی دماغ شدن . (آنندراج ). رجوع به صفرا شود.
-
واژههای مشابه
-
کیسۀ صفرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← زَهره
-
صفرا جنبیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . جُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) خشمگین شدن .
-
صفرا شکستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - زا یل شدن صفرا. 2 - کنایه از: غذای کمی که پیش از غذا خورند.
-
صفرا کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: استفراغ کردن . 2 - تندخویی کردن .
-
صفرا جنبیدن
لغتنامه دهخدا
صفرا جنبیدن . [ ص َ جُم ْ دَ ] (مص مرکب ) خشمگین شدن . به غضب آمدن : بوسهل را صفرا بجنبید و بانگ برداشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 181). رجوع به صفرا شود.
-
صفرا شکستن
لغتنامه دهخدا
صفرا شکستن . [ ص َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) اندک مایه طعام خوردن تا طعامی دیگر رسد. نَهاری . رجوع به لغت فرس اسدی و لغت نامه ٔ حاضر ذیل لغت نهاری شود. صبحانه یا زیر قلیانی خوردن . || رفتن صفرا. زائل شدن صفرا : تا به کی سودا پزد تا چند خون دل خوردتلخ ...
-
کیسة صفرا
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zahladun طاری: kisasafrâ طامه ای: za:rdun طرقی: kisasafrâ / zahra کشه ای: kisasafrâ نطنزی: za:rdun
-
زرداب،صفرا زرداب
لهجه و گویش تهرانی
صفرا
-
صَفرا و زرداب
فرهنگ گنجواژه
از اخلاط اربعه.
-
صفرا و سودا
فرهنگ گنجواژه
غضب و عشق.
-
جستوجو در متن
-
drop by
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر زدن، بکسی سر زدن
-
سر بر زمین زدن
لغتنامه دهخدا
سر بر زمین زدن . [ س َ ب َ زَ زَ دَ ] (مص مرکب ) سجده کردن . (آنندراج ).