کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفحۀ بینایی 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
optic disc, discus nervi optici
صفحۀ بینایی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نقطۀ کوچکی بر روی شبکیه که محل خروج تارهای عصبی منشعب از یاختههای استوانهای و مخروطی کرۀ چشم است متـ . نقطۀ کور blind spot پرز بینایی optic papilla
-
واژههای مشابه
-
صفحه
لغتنامه دهخدا
صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 48هزارگزی جنوب اهواز 3هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان است . دشت . گرمسیر. دارای 60 تن سکنه . آب از چاه . محصول غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه در تابستان اتومبیل ...
-
جستوجو در متن
-
optic papilla
پرز بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← صفحۀ بینایی
-
blind spot
نقطۀ کور 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← صفحۀ بینایی
-
macula lutea, macula 2, macula lutea retinae, yellow spot, limbus luteus, macula flava, punctum luteum, Soemmering's spot, Soemmering's foramen
لکۀ زرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرورفتگی نامنظم مایلبه زردی در روی شبکیه، در خارج از صفحۀ بینایی و اندکی پایینتر از آن
-
بستن
لغتنامه دهخدا
بستن . [ ب َ ت َ ] (مص ) پهلوی بستن . از ریشه ٔ اوستایی و پارسی باستان ، بند . طبری ، دوستن . مازندرانی ، دوسّن و دَوسن . گیلکی ، دوستن . بند کردن . فراهم کشیدن . پیوستن . ضد گشودن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ص 278). مقابل گشادن لازم و متعدی هر دو آ...