کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صغير پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اخفش صغیر
لغتنامه دهخدا
اخفش صغیر. [ اَ ف َ ش ِ ص َ ] (اِخ ) اخفش اصغر. ابوالحسن علی بن سلیمان بن فضل نحوی بغدادی . او حافظ اخبار نیز بود. وفات بسال 315 هَ . ق . و از اوست کتاب الانواء. کتاب التثنیة والجمع. کتاب الجراد. (ابن الندیم ).و او از تلامذه ٔ مبرّد و ثعلب و یزیدی و ...
-
استبداد صغیر
لغتنامه دهخدا
استبداد صغیر. [ اِ ت ِ دادِ ص َ ] (اِخ ) نامی است که به دوره ٔ حکومت استبدادی محمدعلی شاه قاجار (1325 - 1326 هَ . ق .) داده اند.
-
اطریفل صغیر
لغتنامه دهخدا
اطریفل صغیر. [ اِ ف َ / ف ِ / ف ُ ل ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اطریفل کوچک شود.
-
ارمنستان صغیر
لغتنامه دهخدا
ارمنستان صغیر. [ اَ م َ ن ِ ن ِ ص َ ] (اِخ ) رجوع به ارمنستان و ارمنیّه شود.
-
اشتقاق صغیر
لغتنامه دهخدا
اشتقاق صغیر. [ اِ ت ِ ق ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه دو کلمه ٔ مشتق ومشتق منه در اصول و ترتیب آنها متحد باشند، آنرا اشتقاق صغیر نامند، مانند «ضَرَب َ» از «ضَرْب ». (از کشف الظنون ). و جرجانی آرد: اشتقاق صغیر آن است که میان دو حرف در حروف و ت...
-
بابهائی صغیر
لغتنامه دهخدا
بابهائی صغیر. [ ئی ص َ ] (اِخ ) بابهای کبیر... بابهای صغیر را تکفیر کرد. رجوع به بابهائی کبیرشود. (ایران در زمان ساسانیان چ 1 صص 348 - 349).
-
امیر صغیر
لغتنامه دهخدا
امیر صغیر. [ اَ رِ ص َ ] (اِخ ) لقب ابوالمناقب بن مستنصر، خلیفه ٔ عباسی بود. (از تجارب السلف ص 355). رجوع به ابوالمناقب و مبارک بن المستنصر شود.
-
حسن صغیر
لغتنامه دهخدا
حسن صغیر. [ ح َ س َ ن ِ ص َ ] (اِخ ) فرزند صاحب جواهر است ، که به عنوان حسن صاحب جواهر یاد شده . (ذریعه ج 4 ص 368).
-
خمان صغیر
لغتنامه دهخدا
خمان صغیر. [ خ ُن ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خمان الارض . خمان الصغیر. خامأآقطی . رجوع به خمان الارض و خمان الصغیر شود.
-
داعی صغیر
لغتنامه دهخدا
داعی صغیر. [ ی ِ ص َ ] (اِخ ) ابومحمد حسن بن قاسم بن الحسن بن علی بن عبدالرحمن المعروف بشجری بن القاسم بن الحسن بن امیر زیدبن الحسن السبطبن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام و لقب او الداعی الی الحق بود و بکتاب انساب الداعی الصغیرنبشته . در ...
-
اسطول صغير
دیکشنری عربی به فارسی
ناوگان کوچک
-
خنزير صغير
دیکشنری عربی به فارسی
بچه خوک
-
کرنب صغير
دیکشنری عربی به فارسی
جوانه زدن , سبز شدن , جوانه , شاخه
-
مطبخ صغير
دیکشنری عربی به فارسی
اشپزخانه کوچک
-
صغير جدا
دیکشنری عربی به فارسی
ريز , ريزه , کوچک , ناچيز