کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صغانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صغانة
لغتنامه دهخدا
صغانة. [ ص َ ن َ ] (معرب ، اِ) از آلات سرود است . معرب چغانه . (منتهی الارب ). چغانه . (مهذب الاسماء) (السامی ). کمانچه . (زمخشری ).
-
جستوجو در متن
-
جغانه
لغتنامه دهخدا
جغانه . [ ج َ ن َ / ن ِ ] (اِ) چغانه . یکی از آلتهای نوازندگی است (دزی ). صغانه . رجوع به چغانه و صغانه شود.
-
ص
لغتنامه دهخدا
ص . (حرف ) حرف چهاردهم از حروف هجاء عرب و هفدهم از الفباء فارسی و هیجدهم از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به نود دارند. || این حرف در لغت فرس نیامده لیکن گاهی برای رفع اشتباه با کلمات مشابه «س » را «ص » نویسند و «س » خوانند: صد «سد»، شصت «شست ». |...
-
کمانچه
لغتنامه دهخدا
کمانچه . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) کمان کوچک را گویند. (برهان ) (آنندراج ). مصغر کمان یعنی کمان کوچک . (ناظم الاطباء). کمان خرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کمانی که زنان بدان پنبه زنند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کمانی که بدان پنبه زن...
-
چغانه
لغتنامه دهخدا
چغانه . [ چ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) نوعی ساز از ذوی الاوتار که با مضراب و زخمه نواخته میشده است . (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ذیل لغت شکافه ). نام سازی است که مطربان نوازند و بعضی گویند ساز قانون است . (برهان ). سازی است که مغنیان زنند. (صحاح الفرس ). ...
-
چ
لغتنامه دهخدا
چ . (حرف ) نشانه ٔ حرف هفتم از حروف تهجی است و آن را جیم فارسی یا جیم معقودة نیز گویند و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عددی نیست مگر مانند جیم عدد سه بشمار آید، و در حساب ترتیبی نشانه ٔ عدد هفت است .ابدالها: حرف چ در فارسی :>گاه بدل به «ت » شود. مؤلف آنن...