کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صعوبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صعوبة
معنی
سختي , دشواري , اشکال , زحمت , گرفتگيري
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صعوبة
لغتنامه دهخدا
صعوبة. [ ص ُ ب َ ] (ع مص ) دشوار شدن کار و مشکل گردیدن . (منتهی الارب ). دشخوار شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). دشوارشدن . (دهار). || (اِمص ) دشواری . (غیاث اللغات ). سختی . عسرت . ناخواری . خلاف سهولت : سهل باشد صعوبت ظلمات گر بدست آید آب...
-
صعوبة
دیکشنری عربی به فارسی
سختي , دشواري , اشکال , زحمت , گرفتگيري
-
واژههای همآوا
-
صعوبت
واژگان مترادف و متضاد
اشکال، دشخواری، دشواری، زحمت، سختی، عسرت، محنت ≠ سهولت
-
صعوبت
فرهنگ فارسی معین
(صُ بَ) [ ع . صعوبة ] 1 - (مص ل .) دشوار شدن کار. 2 - (اِمص .) سختی ، دشواری .
-
صعوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) so'ubat [عربی: صعوبة]۱. دشوار شدن؛ سخت شدن؛ مشکل شدن کار.۲. دشواری و سختی کار.
-
جستوجو در متن
-
گرفتگیری
دیکشنری فارسی به عربی
صعوبة
-
دشواری
دیکشنری فارسی به عربی
صعوبة , قسوة
-
اشکال
دیکشنری فارسی به عربی
بق , ثرثرة , صعوبة , ضعف , عائق , قسوة
-
زحمت
دیکشنری فارسی به عربی
ازعاج , الم , شدة , صعوبة , عذاب , عمل , مشکلة , مضايقة
-
صعوبات
لغتنامه دهخدا
صعوبات . [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صُعوبَة است . رجوع بدان لغت شود.
-
صعوبت
فرهنگ فارسی معین
(صُ بَ) [ ع . صعوبة ] 1 - (مص ل .) دشوار شدن کار. 2 - (اِمص .) سختی ، دشواری .
-
جروهق
لغتنامه دهخدا
جروهق . [ ج َ رَ هََ ] (معرب ، اِ) گروهی . (دهار). گروهه از نخ معرب گروهه ٔ فارسی بر وزن صعوبة. (از متن اللغة).
-
صعوبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) so'ubat [عربی: صعوبة]۱. دشوار شدن؛ سخت شدن؛ مشکل شدن کار.۲. دشواری و سختی کار.