کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صعبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صعبات
لغتنامه دهخدا
صعبات . [ ص َ ] (ع ص ، اِ)ج ِ صَعبَة است . (منتهی الارب ). رجوع بدان لغت شود.
-
عرضیة
لغتنامه دهخدا
عرضیة. [ ع ُ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ناقة عرضیة؛ أی صعبة. (منتهی الارب ). ماده شتر که در او سختی و صعوبت باشد. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) فیه عرضیة؛ یعنی در او بی باکی و سختی و سرکشی است . (منتهی الارب ). نخوت و صعوبت و قلت مبالات . (ناظم الاطباء). ...
-
طلحة
لغتنامه دهخدا
طلحة. [ طَ ح َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ التیمی ، معروف به طلحةالفیاض . یکی از بخشندگان معروف است . وی را ابن الصعبة نیز گویند، چه صعبه دختر عبداﷲبن عماد الحضرمی و خواهر علأبن الحضرمی مادر اوست و خود صحابیه بوده است . رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 199 و ج 1 ...
-
حباب
لغتنامه دهخدا
حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن قیظی الانصاری اشهلی .صحابی است و در غزوه ٔ بدر شهید شد. موسی بن عقبه و ابن اسحاق و ابن ماکولا او را در شمار درک کنندگان بدر یاد کرده اند و برخی بنقل از ابن اسحاق ، نام او را جَبان گفته اند. ابوعمرو، او را خَباب و حَباب هر دو...
-
مؤتفکات
لغتنامه دهخدا
مؤتفکات .[ م ُءْ ت َ ف ِ ] (اِخ ) شهرهایی که برگردانده شدند برقوم لوط. (منتهی الارب ). شهرهای قوم لوط که زیر و زبر و سرنگون شدند. (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از آنندراج ). دیه های برگردیده ٔ مداین لوط. باژگون شدگان از شهرهای لوط. و طبری از محمدبن کعب...
-
ذورلیة
لغتنامه دهخدا
ذورلیة. [ ] (اِخ ) در عیون الانباء ذیل (طبقات الاطباء الاسکندرانیین و من کان فی ازمنتهم من الاطبا النصاری و غیرهم ) در ترجمه ٔ یحیی النحوی آمده است : و قام بعد مرقیان الملک اسطیریوس الملک فاعتل هذا الملک علة شدیدة صعبة و ذلک من بعد سنتین من حرم اوتوش...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الصخری الخوارزمی ، مکنی به ابوالفضل . ابومحمد محمودبن ارسلان در تاریخ خوارزم گوید: او یکی از مفاخر خوارزم است و در اواخر سال 406 هَ .ق . کشته شده است . وی ادیبی کامل و عالمی ماهر و کاتبی بارع و شاعری ساحر بود. و ابومن...
-
ابوعلی بن سینا
لغتنامه دهخدا
ابوعلی بن سینا. [ اَ ع َ لی ی ِ ن ِ ] (اِخ ) حسین بن عبداﷲبن حسن بن علی بن سینا ملقب به حجةالحق شرف الملک امام الحکماء. معروف به شیخ الرئیس . از حکمای فخام و علمای کبار جهان و اطبای اسلام است . مراتب علمش بیشتر از آن که محاسب وهم تواند احصا کند و مقا...