کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صریح اللهجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صریح اللهجه
/sarihollahje/
معنی
۱. کسی که مطلب خود را صریح و آشکارا میگوید.
۲. آنکه هرچه در دل دارد آشکارا بیان میکند؛ رکگو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صریح اللهجه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: صریحاللّهجَة] sarihollahje ۱. کسی که مطلب خود را صریح و آشکارا میگوید.۲. آنکه هرچه در دل دارد آشکارا بیان میکند؛ رکگو.
-
واژههای مشابه
-
صريح
دیکشنری عربی به فارسی
اشکارا , پوست کنده , علني , کند , بي نوک , داراي لبه ضخيم , رک , بي پرده , کند کردن , بي تزوير , منصفانه , صاف وساده , گويا , فصيح , مسري , صاف و ساده , رک گو , اصيل , پرحرف , رک و راست
-
denotation, denotative meaning, referential meaning
معنای صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای خارج از بافت واژهها و جملهها
-
explicit memory
حافظۀ صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم تشریحی] نوعی حافظه که براساس یادآوری آگاهانۀ گذشته شکل میگیرد
-
explicit knowledge
دانش صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] دانشی که بهآسانی تدوین و بیان میشود و در آثار فکری تبلور مییابد
-
صریح اللهجة
لغتنامه دهخدا
صریح اللهجة. [ ص َ حُل ْ ل َ ج َ ] (ع ص مرکب ) رک گوی . آنکه سخن بکنایت نگوید بلکه آنچه در دل دارد آشکارا بیان کند. || بی باک در گفتار. رجوع به صریح شود.
-
صریح الملک
لغتنامه دهخدا
صریح الملک . [ ص َ حُل ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) این اصطلاح در تاریخ غازانی در ردیف قباله و صک (چک ) آمده و مقصود از آن واضح نیست : از جمله ٔ معظمات امور... یکی دعوی باطل است بعلت قبالات کهن و صکوک و صریح الملک مکرر که در دست هر کس مانده باشد. (تاریخ غازا...
-
بشکل صريح
دیکشنری عربی به فارسی
از روي بي ريايي , رک و راست , خالصانه , صادقانه
-
صریح الملک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sariholmolk قباله و سند ملک.
-
غیر صریح
دیکشنری فارسی به عربی
غير دقيق , غير محدد
-
نص صریح
دیکشنری فارسی به عربی
صارم
-
واژههای همآوا
-
صریحاللهجه
واژگان مترادف و متضاد
بیپروا، راست، رکگو