کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صرفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صرفی
/sarfi/
معنی
عالم به علم صرف؛ کسی که علم صرف میداند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← ساختواژی
-
صرفی
لغتنامه دهخدا
صرفی . [ ص َ ] (اِخ ) شاعری است و مؤلف آتشکده نویسد: نام او صلاح الدین و گویند او را باخواجه سلمان نسبتی است الحق شعر وی خالی از امتیاز نیست وی از تلامذه ٔ مولانا محتشم کاشی بود، از اوست :با تو رشکم کشد و بی تو جدائی چه کنم می کشم اینهمه از دیدن و ن...
-
صرفی
لغتنامه دهخدا
صرفی . [ ص َ ] (اِخ ) شاعری است . صاحب مجمع الخواص آرد: وی ژولیده موی وبا وضع درویشی و بی سروپائی راه میرفت . به درویشی نبود. قضا را با وی رقیب شدیم عاقبت بجور خواجه زاده تاب نیاورده به نحوی ترکش کرد که ممنون و منت دار شدیم کمتر کسی صرفش را بدین نحو ...
-
صرفی
لغتنامه دهخدا
صرفی . [ ص َ رَ فی ی ] (ص نسبی ) از نجائب منسوب اند بسوی صرف که قبیله ای است . (منتهی الارب ). و گویند صدفی است . (از اقرب الموارد).
-
صرفی
لغتنامه دهخدا
صرفی . [ ص َ فی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به صرف . || عالم به علم صرف . ج ، صرفیون و صرفیین .
-
صرفی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به صرف، اسم) [عربی. فارسی، جمع: صرفیّون و صرفیّین] sarfi عالم به علم صرف؛ کسی که علم صرف میداند.
-
واژههای مشابه
-
عارضه صرفی
دیکشنری فارسی به عربی
حادث عرضي
-
جستوجو در متن
-
صرفیین
لغتنامه دهخدا
صرفیین . [ ص َ فی یی ] (ع ص ، اِ) ج ِ صرفی در حالت نصب و جر رجوع به صرفی و رجوع به صرفیون شود.
-
morphological
ساختواژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به ساختواژه یا صرف متـ . صرفی
-
feature 4
مشخصه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] کوچکترین واحد آوایی، صرفی، نحوی یا معنایی
-
affixation
وندافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی ساختواژی یا صرفی که در آن وندی برای افزودن اطلاعات دستوری یا واژگانی به پایه بپیوندد
-
borrowing
وامگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که در آن یک واژه یا ساخت یا عنصری صرفی از یک زبان وارد زبانی دیگر میشود
-
base 3
پایه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا بخشی از واژه که در هر فرایند صرفی یا اشتقاقی وند جدیدی به آن اضافه شود