کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صرصره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صرصره
لغتنامه دهخدا
صرصره . [ ص َص َ رَ ] (ع مص ) بانگ کردن باز. (دهار). بانگ باز. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). سخت بانگ کردن . بانگ کردن ورکاک . بانگ کردن چرغ و مانند آن . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
صرصرة
لغتنامه دهخدا
صرصرة. [ ص َ ص َ رَ ] (ع مص ) رجوع به صرصره شود.
-
واژههای همآوا
-
سرسره
لغتنامه دهخدا
سرسره . [ س ُ س ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) جای بازی و لیز خوردن از برف . سراشیبی که در آن توان به سریدن به زیر رفت . (یادداشت مؤلف ).
-
ثرثره
لغتنامه دهخدا
ثرثره . [ ث َ ث َ رَ ] (ع مص ) بسیار گفتن . بیهوده بتکرار حرف زدن . || پراکندن . پریشان کردن . || بسیار خوردن . || آمیختن طعام .
-
سرسره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sorsore ۱. نوعی وسیلۀ بازی کودکان دارای پلکان و یک سطح صاف شیبدار.۲. جای لیز و سراشیب؛ جای سُر خوردن.
-
سرسره
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: --------- طاری: --------- طامه ای: lizlizi طرقی: telalizni کشه ای: --------- نطنزی: ---------
-
سَر، سَره
لهجه و گویش تهرانی
سر، ارتفاع، نوک، قله وراس