کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صرصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صرصر
/sarsar/
معنی
۱. باد تند، شدید، و سرد.
۲. [مجاز] اسب تندرو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. باد، تندباد، سوزباد
۲. جیرجیرک، زنجره
۳. اسب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صرصر
واژگان مترادف و متضاد
۱. باد، تندباد، سوزباد ۲. جیرجیرک، زنجره ۳. اسب
-
صرصر
فرهنگ فارسی معین
(صَ صَ) [ ع . ] (اِ.) باد تند و شدید.
-
صرصر
لغتنامه دهخدا
صرصر. [ ] (اِخ ) در نسخه ٔ حبیب السیر چ 1 سنگی تهران آن را از بلاد اقلیم چهارم شمرده است و در چ خیام بشکل خرخیر نوشته شده است و بامقابله ای با معجم البلدان چ مصر ج 1 ص 29 که گوید: یبتداء من ارض الصین و التبت و الختن و ما بینها من المدن ... ظاهراً مصح...
-
صرصر
لغتنامه دهخدا
صرصر. [ ص َ ص َ ] (اِخ ) دو ده است به بغداد علیا و سفلی و این بزرگتر است از علیا. (منتهی الارب ). دو دیه از سواد بغداد است . صرصر علیا و صرصر سفلی و هر دو برکرانه ٔ نهر عیسی باشند و بسا آن را نهر صرصر خوانندو نهر را به آن دو نسبت داده اند. میان صرصر ...
-
صرصر
لغتنامه دهخدا
صرصر. [ ص َ ص َ ] (اِخ ) نام دو جایگاه بغداد است از نواحی صرصر علیا از قرای نهرالملک در طرف جنوبی سیب واقع است و سفلی شهرکیست در طرف شمالی آن و در طریق الحاج واقع شده و در پهلوی آن پلی از کشتیها ترتیب داده بودند برای رفتن بسیب ولی عبور و مرور از آنجا...
-
صرصر
لغتنامه دهخدا
صرصر. [ ص َ ص َ ] (ع ص ، اِ) باد سرد. (مهذب الاسماء). باد سخت . (دهار). باد سخت و سرد. (ترجمان جرجانی ) (غیاث ). || باد تند. تندباد. (غیاث ). باد بلندآواز. (قاموس ). باد شدیدآواز. باد سخت آواز. (منتهی الارب ). || باد سخت سرد. (منتهی الارب ) : جمال خو...
-
صرصر
لغتنامه دهخدا
صرصر. [ ص ُ ص ُ / ص ِ ص ِ ] (ع اِ) جانورکی است صرصورنام . (منتهی الارب ). سوسک . سوسرک . سِمرگ . ج ، صراصر. نوعی از حشرات دارای بالهائی که از جلو بهم افتاده و از عقب تا شده در تمام کره ٔ ارض منتشر است محل زندگی آنها در حفره هائیست که در زمین حفر کنند...
-
صرصر
دیکشنری عربی به فارسی
ماهي ريزقنات , سوسک حمام , کجوله , تخته سنگ , صخره
-
صرصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sarsar ۱. باد تند، شدید، و سرد.۲. [مجاز] اسب تندرو.
-
واژههای مشابه
-
صَرْصَرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
باد سخت و سمي - باد بسيار سرد - باد پر سر و صدا ( که مستلزم سخت وزيدن نيز هست)
-
قهاب صرصر
لغتنامه دهخدا
قهاب صرصر. [ ق َ ص َ ص َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش صیدآباد شهرستان دامغان است . آب قراء از قنوات . محصول عمده ٔ آن پسته ، غلات و پنبه است . این دهستان از 26 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 9600 تن و قرای مهم آن : صیدآباد، امیرآ...
-
باد صرصر
لغتنامه دهخدا
باد صرصر. [ دِ ص َ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صرصر. عاصف . عاصفه . باد تند. باد سخت . باد شدید. تندباد : هر دم بزند بعادیان براز مضرب حق باد صرصر. ناصرخسرو. || اسب : شه چو چوگان زند سلیمان وارزین بران باد صرصر اندازد. خاقانی .رجوع به باد شود.
-
باد صَرَصر
لهجه و گویش تهرانی
باد تند و سخت، کنایه از آدم یا حیوان چابک و سریع
-
صرصر کوه پیکر
لغتنامه دهخدا
صرصر کوه پیکر. [ ص َ ص َ رِ پ َ / پ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از اسب و شترقوی هیکل و جلد باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).